داستان زندگی یوکو ایوفسکی
{داستان زندگی یوکو ایوفسکی}
☆chapter 1 { world of zerO}☆
☆یوکو یتیمی ۷ ساله در یتیم خانه ی { maria house } بود که دو رگ روسی و ژاپنی داشت☆
☆او همیشه گوشه ای مینشت و بچه ها دیگر رو نگاه میکرد و همچی رو توی دفترش یادداشت و رسم میکرد{کاملا درونگرا بود}☆
☆روزی زوجی اشرافی و پولدار که بنظر میامد انها دنبال بچه ای پرانرژی و برونگرا میگشتن ، به سمت یوکو رفتند و اون روز به سرپرستی گرفتن☆
☆خانواده ایوفسکی خانواده ی به ظاهر {دلنشینی و گرمی} به نظر میاید درسته؟
پدر خانواده : کاملا سخت گیر
مادر خانواده : مهربان و فقط برایش {آبرو} و {ظاهر} مهم بود☆
☆قانون های خانواده ایوفسکی :☆
☆لبخند و نشون دادن احساسات : خطرناک☆
☆دوستی با ادم های زیاد و اجتماعی بودن : نشانه ی ضعف و ارزون بودن☆
☆زیاد حرف زدن یا برونگرا بودن : اشتباه☆
☆در سال ۱۸۹۹ که یوکو ۱۲ سالش بود با نظام طبقاتی این دنیا کثیف اشرافی ها اشنا شد و پی برد این دنیا {قماری بین خدا و شیطان } است و کل انسان ها { مهره های ان بازی} هستند......و در ۱۴ سالگی بچه بنظر میامد و او از هوش بالایی برخوردار بود☆
☆او وقتی به دبیرستان رفت با پسری به نام { کوروکو اندریف ژورین } اشنا شد.....پسری که نمیخواست با او رقابت یا از او بالاتر باشد☆
{جوری عاشقش شدم که کلمات هم نمیتوانست ان لحظه را توصیف کند}
☆شغل یوکو : استاد ریاضی دانشگاه☆
☆کوروکو : سرهنگ دوم ارتش☆
☆اد استوری؟ ممنون میشم فرشته ....~°☆
☆捕まえられるなら捕まえてください、ホームズさん。☆
☆نمیدونی تو که عاشق نبودی...!☆
☆بفهمه چه سخته مرگ گل برای گلدون ¿☆
☆گل و گلدون چه شب ها نشستن☆
☆ بی بهانه واسه ی هم قصه گفتن ¿☆
☆عاشقانه.....~°☆
☆私はヨーコ・イウォウスキです。☆
☁️ ˓ ִֶָ ࣪ . ⊹ . 𓍢 🦢 ˓ ִֶָ ࣪ ༉‧🎀𔘓 ° 🍥 𔒱 ♡︎᭄ ྂ 𝅘꯭𝅥𝅮 ⿻ 🦙 ꒷꒥꒷꒥ ⋆ ✧
. 𖤐⋆ 𖧧 ~ 🍑 𝅘𝅥𝅮 🪷• . 🩰 ⸙⃪⃪⃪᪵᷽᳒᷼ ۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫. ٭ 𖤐
☆ ໒꒰ྀི´• ﻌ •` ꒱ྀིა ☆
تو این چنل اصکی ازاده🍥🍧
خوشحال میشم تا اینجا اومدی دنبال کنی🍥😭
#انیمه🛐🛐
#یوکو_ایوفسکی🕇
#کوروکو_اندریف🎹
#پودینگ🍮
#میتسوری🍦
#مانهوا🍥
#شیر_کاکائو🍨
#کیک_خامه ای🍰
#شما_فرشته ها🛐😭


☆chapter 1 { world of zerO}☆
☆یوکو یتیمی ۷ ساله در یتیم خانه ی { maria house } بود که دو رگ روسی و ژاپنی داشت☆
☆او همیشه گوشه ای مینشت و بچه ها دیگر رو نگاه میکرد و همچی رو توی دفترش یادداشت و رسم میکرد{کاملا درونگرا بود}☆
☆روزی زوجی اشرافی و پولدار که بنظر میامد انها دنبال بچه ای پرانرژی و برونگرا میگشتن ، به سمت یوکو رفتند و اون روز به سرپرستی گرفتن☆
☆خانواده ایوفسکی خانواده ی به ظاهر {دلنشینی و گرمی} به نظر میاید درسته؟
پدر خانواده : کاملا سخت گیر
مادر خانواده : مهربان و فقط برایش {آبرو} و {ظاهر} مهم بود☆
☆قانون های خانواده ایوفسکی :☆
☆لبخند و نشون دادن احساسات : خطرناک☆
☆دوستی با ادم های زیاد و اجتماعی بودن : نشانه ی ضعف و ارزون بودن☆
☆زیاد حرف زدن یا برونگرا بودن : اشتباه☆
☆در سال ۱۸۹۹ که یوکو ۱۲ سالش بود با نظام طبقاتی این دنیا کثیف اشرافی ها اشنا شد و پی برد این دنیا {قماری بین خدا و شیطان } است و کل انسان ها { مهره های ان بازی} هستند......و در ۱۴ سالگی بچه بنظر میامد و او از هوش بالایی برخوردار بود☆
☆او وقتی به دبیرستان رفت با پسری به نام { کوروکو اندریف ژورین } اشنا شد.....پسری که نمیخواست با او رقابت یا از او بالاتر باشد☆
{جوری عاشقش شدم که کلمات هم نمیتوانست ان لحظه را توصیف کند}
☆شغل یوکو : استاد ریاضی دانشگاه☆
☆کوروکو : سرهنگ دوم ارتش☆
☆اد استوری؟ ممنون میشم فرشته ....~°☆
☆捕まえられるなら捕まえてください、ホームズさん。☆
☆نمیدونی تو که عاشق نبودی...!☆
☆بفهمه چه سخته مرگ گل برای گلدون ¿☆
☆گل و گلدون چه شب ها نشستن☆
☆ بی بهانه واسه ی هم قصه گفتن ¿☆
☆عاشقانه.....~°☆
☆私はヨーコ・イウォウスキです。☆
☁️ ˓ ִֶָ ࣪ . ⊹ . 𓍢 🦢 ˓ ִֶָ ࣪ ༉‧🎀𔘓 ° 🍥 𔒱 ♡︎᭄ ྂ 𝅘꯭𝅥𝅮 ⿻ 🦙 ꒷꒥꒷꒥ ⋆ ✧
. 𖤐⋆ 𖧧 ~ 🍑 𝅘𝅥𝅮 🪷• . 🩰 ⸙⃪⃪⃪᪵᷽᳒᷼ ۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫۫. ٭ 𖤐
☆ ໒꒰ྀི´• ﻌ •` ꒱ྀིა ☆
تو این چنل اصکی ازاده🍥🍧
خوشحال میشم تا اینجا اومدی دنبال کنی🍥😭
#انیمه🛐🛐
#یوکو_ایوفسکی🕇
#کوروکو_اندریف🎹
#پودینگ🍮
#میتسوری🍦
#مانهوا🍥
#شیر_کاکائو🍨
#کیک_خامه ای🍰
#شما_فرشته ها🛐😭


- ۶.۰k
- ۰۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط