۵۱. ادعای مهدی کُرد و دجال یهودی👇
۵۱. ادعای مهدی کُرد و دجال یهودی👇
ر حوالی قرن یازدهم شخصی به نام «اسحاق سبتی» که بسیار زیبا و صاحب فصاحتی نغز و بیانی دلکش بود در میان یهودیان ادعای «منجی بودن» نمود، احبار عثمانی و بسیاری از تازه یهودیان به او ایمان آوردند. از طرفی برخی مسلمین دولت عثمانی باشنیدن خبر او و اینکه برخی از فقهای مسلمان منجی یهود را همان «دجال» دانسته اند به انتظار مهدی موعود نشستند و با خود گمان نمودند که به زودی او نیز ظهور خواهد کرد. در این میان کسوفی نیز رخ داد که آخر الزمان بودن را تایید کرد و ناگهان خبر رسید که «مهدی موعود نیز ظهور کرده است» این مهدی شیخ زاده ای بود از اهل کردستان که چند هزار کُرد به دنبال خود کشیده بود. به هر روی او را دستگیر کردند و پیش سلطان عثمانی که مشغول شکار بود بردند. سلطان سوالاتی از او پرسید و چنان شیوا پاسخ داد که شیفته او شد و او را ندیم و خدمتگذار خود قرار داد و مهدی مدعی به همین راحتی خدمتگذاری او را پذیرفت!
از طرفی دیگر آوازه دروغین بودن منجی یهود یعنی همان سبتی نیز به سلطان رسید و او را احضار کرد، دستور داد تا وی را برهنه سازند و به هدفی ببندند و گفت تیر میزنیم و اگر تو بر حق باشی اصابتی به تو نخواهد کرد! جوان مدعی ترسید و ادعای خویش را انکار کرد اما سلطان جمال و کمال او را نیز پسندید و فرمان داد کلید دار و دربان سلطان بشود. سلطان شادمان گشت که دربان او دجال و خدمتگذار او مهدی است! اما با این وجود چند سال بعد سربازان سلطان مطابق رسم عثمانی او را خفه کردند. (ر.ک: مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم، ص ۵۲ – ۵۴)
﷽🌸 @religious_studies
ادامه دارد..
#مدعیان_دروغین #متمهدیان
ر حوالی قرن یازدهم شخصی به نام «اسحاق سبتی» که بسیار زیبا و صاحب فصاحتی نغز و بیانی دلکش بود در میان یهودیان ادعای «منجی بودن» نمود، احبار عثمانی و بسیاری از تازه یهودیان به او ایمان آوردند. از طرفی برخی مسلمین دولت عثمانی باشنیدن خبر او و اینکه برخی از فقهای مسلمان منجی یهود را همان «دجال» دانسته اند به انتظار مهدی موعود نشستند و با خود گمان نمودند که به زودی او نیز ظهور خواهد کرد. در این میان کسوفی نیز رخ داد که آخر الزمان بودن را تایید کرد و ناگهان خبر رسید که «مهدی موعود نیز ظهور کرده است» این مهدی شیخ زاده ای بود از اهل کردستان که چند هزار کُرد به دنبال خود کشیده بود. به هر روی او را دستگیر کردند و پیش سلطان عثمانی که مشغول شکار بود بردند. سلطان سوالاتی از او پرسید و چنان شیوا پاسخ داد که شیفته او شد و او را ندیم و خدمتگذار خود قرار داد و مهدی مدعی به همین راحتی خدمتگذاری او را پذیرفت!
از طرفی دیگر آوازه دروغین بودن منجی یهود یعنی همان سبتی نیز به سلطان رسید و او را احضار کرد، دستور داد تا وی را برهنه سازند و به هدفی ببندند و گفت تیر میزنیم و اگر تو بر حق باشی اصابتی به تو نخواهد کرد! جوان مدعی ترسید و ادعای خویش را انکار کرد اما سلطان جمال و کمال او را نیز پسندید و فرمان داد کلید دار و دربان سلطان بشود. سلطان شادمان گشت که دربان او دجال و خدمتگذار او مهدی است! اما با این وجود چند سال بعد سربازان سلطان مطابق رسم عثمانی او را خفه کردند. (ر.ک: مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم، ص ۵۲ – ۵۴)
﷽🌸 @religious_studies
ادامه دارد..
#مدعیان_دروغین #متمهدیان
۸۹۵
۱۲ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.