هرزه ی حکومتی پارت
هرزه ی حکومتی پارت ۱
ویو ا/ت
با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم
باید زود حاضر شم که برم با دوستام خداحافظی کنم دلم براشون تنگ میشه
رفتم دستشویی و کارای لازم انجام دادم یه آرایش لایت کردم و یه لباس پوشیدم
( عکسش و میزارم ) وسایلم و برداشتم و رفتم بیرون و سوار ماشینم شدم رفتم خونه ی یونا و بغلش و کردم و ازش خداحافظی کردم
بعد رفتم و از مامان و بابام خداحافظی کردم و
بعد ۲ ساعت رفتم فرودگاه و سوار هواپیما شدم و رفتم سئول
(میخوام اینجا هاش زود بگذره😂)
بعد یه مدت طولانی رسیدم و سوار تاکسی شدم و
رفتم همونجا که قرار گذاشته بودن توی راه به خیابون های سئول نگاه میکردم
وقتی بچه بودم همیشه با بابام میامدم چقدر قشنگ شده
بلاخره رسیدم و پیاده شدم و رفتم داخل
توی شرکت قرار گذاشته بودن
ا/ت : سلام برای قرار ملاقات با آقای جئون اومدم
منشی : عااا سلام لطفا بفرمایید از این طرف
دنبالش رفتم و رسیدم به در اتاق و در زدم
تق تق تق تق
جونگ کوک : بفرمایید داخل . با یه صدای بلند و جذاب
رفتم داخل که داشت با کامپیوتر کار میکرد و حواسش به من نبود
ا/ت : اهم...اهم
ویو کوک
فکر کردم منشی اومده اما وقتی سرم و گرفتم بالا با صحنه ای که دیدم
تعجب کردم واو چقدر جذاب همینطور بهش زل زده بودم
جونگ کوک : اممم..سلام بفرمایید بشینید
اومد جلو و نشست رو صندلی و منم رفتم نشستم صندلی رو به روش
جونگ کوک : شما خانم هوانگ ا/ت هستین دیگه
ا/ت : بله درسته
جونگ کوک :میتونم ا/ت صداتون کنم؟
ا/ت : البته لطفا راحت باشید
جونگ کوک : هوم خوبه اممم..قهوه چایی شربت آب..چی بگم براتون بیارن؟
ا/ت : نه ممنون
ویو نویسنده
ا/ت همونجور نشسته بود که کوک بلند شد و...
لایک یادت نره خوشگله❤🎀
ویو ا/ت
با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم
باید زود حاضر شم که برم با دوستام خداحافظی کنم دلم براشون تنگ میشه
رفتم دستشویی و کارای لازم انجام دادم یه آرایش لایت کردم و یه لباس پوشیدم
( عکسش و میزارم ) وسایلم و برداشتم و رفتم بیرون و سوار ماشینم شدم رفتم خونه ی یونا و بغلش و کردم و ازش خداحافظی کردم
بعد رفتم و از مامان و بابام خداحافظی کردم و
بعد ۲ ساعت رفتم فرودگاه و سوار هواپیما شدم و رفتم سئول
(میخوام اینجا هاش زود بگذره😂)
بعد یه مدت طولانی رسیدم و سوار تاکسی شدم و
رفتم همونجا که قرار گذاشته بودن توی راه به خیابون های سئول نگاه میکردم
وقتی بچه بودم همیشه با بابام میامدم چقدر قشنگ شده
بلاخره رسیدم و پیاده شدم و رفتم داخل
توی شرکت قرار گذاشته بودن
ا/ت : سلام برای قرار ملاقات با آقای جئون اومدم
منشی : عااا سلام لطفا بفرمایید از این طرف
دنبالش رفتم و رسیدم به در اتاق و در زدم
تق تق تق تق
جونگ کوک : بفرمایید داخل . با یه صدای بلند و جذاب
رفتم داخل که داشت با کامپیوتر کار میکرد و حواسش به من نبود
ا/ت : اهم...اهم
ویو کوک
فکر کردم منشی اومده اما وقتی سرم و گرفتم بالا با صحنه ای که دیدم
تعجب کردم واو چقدر جذاب همینطور بهش زل زده بودم
جونگ کوک : اممم..سلام بفرمایید بشینید
اومد جلو و نشست رو صندلی و منم رفتم نشستم صندلی رو به روش
جونگ کوک : شما خانم هوانگ ا/ت هستین دیگه
ا/ت : بله درسته
جونگ کوک :میتونم ا/ت صداتون کنم؟
ا/ت : البته لطفا راحت باشید
جونگ کوک : هوم خوبه اممم..قهوه چایی شربت آب..چی بگم براتون بیارن؟
ا/ت : نه ممنون
ویو نویسنده
ا/ت همونجور نشسته بود که کوک بلند شد و...
لایک یادت نره خوشگله❤🎀
- ۶۸۶
- ۲۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط