عشق آغاز خوشی نیست که بیفرجامی است

عشق آغاز خوشی نیست که بیفرجامی است
هر دری را بزنی، عاقبتت ناکامی است

همه‌ی پنجره‌ها بسته‌تر از زندانند
همه‌ خاطره‌ها برزخ بی‌هنگامی است

حرف‌هایت فقط افسانه و شهرآشوبند
صحن هرمحکمه‌ای صحنه‌ ناآرامی است

قاضی شهر شده عاشق چشمان زنی
چه کند با دل خود، آن زن اگر اعدامی است!

مانده با این همه تردید چه حکمی بدهد!؟
بی‌گمان آخر این قصه، فقط بدنامی است!


علی اصغر شیری
@ggandoom
دیدگاه ها (۲۳)

شاید دوست فقط یڪ ‌لفظِ چهار حرفے باشد ڪه وجود تو تنِ این واژ...

سلام!حال همه‌ی ما خوب استملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خ...

‏لطفا ازبچه ها برای رسیدن به اهداف وآمال پلیدتان سوءاستفاده ...

🔴 رخشان بنی اعتماد: هیس! سیاه نمایی با موضوع کوچکی مثل #آتنا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط