سلام آرام جان منتظران

سلام آرام جان منتظران

لحظـــه هـــا را متوســـل به دعــاییم بیا .

سالیانی ست کــه دل تنـگ شماییم بیا .
وسعتت در دل این ظرف نشد جا ماندیم .
تشنه ازحسرت رویت لب دریا ماندیم
.

چشممان خشک شد از وسعت این بی آبی .
 و نداریم دگـــر طاقـــت ایــن بـی آبی
.

در قنوت دلمان خواهــش بـاران داریـم .
ندبه خوانــیم و تمنـــای بهاران داریم
.

پس ببار ای پسر حضرت بـاران بر ما .
که ترک خورده زمین ازاثراین گرما
.

دامن دشت شـده ســـفره ی راز دل مـا .
داغ آلالـــه نـشـــانی ز نـــیاز دل مــا
.

ما که درراه توعمری ست تمامی گردیم
.  گردبـــادیم و بـه دنبال شما می گردیم
.

چـند جمعـــه دلمان را سر راهت آریـم
.  تا بـــدانی که تـــمنای وصالت  داریم
.

شهرمان را زرخِ چون قمرت روشن کن
.  کوچه ها را پراز نسترن وسوسن کن
.

آسمان خواهش یک جرعه نگاهت دارد .
 نه که ما فاطمه هم چشم به راهت دارد
دیدگاه ها (۱)

آتش گرفت باغ من و سوخت حاصلم من زینبم که غم به ستوه آمد از د...

!! بازتاب خطبه امام سجّاد علیه السّلام و پاسخ او به گفتار کو...

سرّ نی در نینوا می‌ماند، اگر زینب نبودکربلا در کربلا می‌ماند...

¤¤¤¤¤این خطبه فاطمه بنت الحسین (ع)در مجلس ابن زیاد : بر اساس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط