بارالها

بارالها…
از كوي تو بيرون نشود
پاي خيالم
نكند فرق به حالم ....
چه براني،
چه بخواني…
چه به اوجم برساني
چه به خاكم بكشاني…
نه من آنم كه برنجم
نه تو آني كه براني..
نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم
نه تو آني كه گدا را ننوازي به نگاهي
در اگر باز نگردد…
نروم باز به جايي
پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي
كس به غير از تو نخواهم
چه بخواهي چه نخواهي
باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی 
دیدگاه ها (۴)

بله اينجورياست

:-*

دلم برای تو پر می کشد امام غریب غمت زسینه شرر می کشد امام غر...

وييي بازم عسل خانوم:-*

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط