میچسبی

می‌چسبی
مثل قهوه حین کار
مثل قرار اولین دیدار
مثل عیدی در اولین روز بهار
مثل لیسیدن بستنی در ظهر تابستان
مثل لبو خوردن کنار چرخ طافی
زیر باران پاییزی

مثل #انار دان شده در شب #یلدا
مثل حلیم صبح جمعه‌ی برفی
مثل لباسی نو که تازه می‌پوشی
مثل سلام پیر مرد نان به دست همسایه
مثل اشک مادری با دیدن یکباره‌ی نوزاد
مثل‌ لبخند بی‌هنگام یک کودک
مثل بوسیدن‌های کِش‌دار دو دلداده
مثل چسب‌های یک، دو، سه

می‌چسبی
به خدا، میچسبی به دلم
به جانم، به لب‌هایم
به هر چه زیبائی‌ست..

#رسول_لهراسبی
دیدگاه ها (۱)

بمان، #انار برایت شکسته‌ام که غمم رابه این بهانه برای تو دان...

می‌دانم..تا پلک به هم بزنم می‌آییبا #انار و آینه در دست‌هایت...

#انارهای باغچه رسیده‌اند؛ترک‌خورده و رها،میان دستان سرد باد!...

هر دو سرخیم ولی فاصله‌ی ما از هم پرده هایی‌ست کهدر قلب #انار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط