شانه بالا کردنت را دوست دارم عشق من،
شانه بالا کردنت را دوست دارم عشق من،
نازِ آن خندیدنت را دوست دارم عشق من.
چایِ خوش رنگی تو از لبهای سرخت ریختی،
آن بفرما گفتنت را دوست دارم عشق من.
قهوه دارد چشم هایت، کافه بر پا کرده ای،
چشم های روشنت را دوست دارم عشق من.
بوسه بر نامحرمان ممنوع می باشد ولی،
آن بلورِ گردنت را دوست دارم عشق من.
خیره می مانند مردم، بس که زیبایی به چشم،
نازک اندام تَنَت را دوست دارم عشق من.
می شود دریا نرفت و غرق شد در عطرِ تو،
حسّ ِ خوب ِ بودنت را دوست دارم
نازِ آن خندیدنت را دوست دارم عشق من.
چایِ خوش رنگی تو از لبهای سرخت ریختی،
آن بفرما گفتنت را دوست دارم عشق من.
قهوه دارد چشم هایت، کافه بر پا کرده ای،
چشم های روشنت را دوست دارم عشق من.
بوسه بر نامحرمان ممنوع می باشد ولی،
آن بلورِ گردنت را دوست دارم عشق من.
خیره می مانند مردم، بس که زیبایی به چشم،
نازک اندام تَنَت را دوست دارم عشق من.
می شود دریا نرفت و غرق شد در عطرِ تو،
حسّ ِ خوب ِ بودنت را دوست دارم
۱.۳k
۲۷ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.