رمان حامیم. پارت1
رمان حامیم. پارت1
از زبان حامیم:
داشتم فوتبال نگاه میکردم که گوشیم زنگ خورد، علیرضا بود
علیرضا: حامیم میام دنبالت بریم خونه فرید
حامیم: اونجا برا چی داداش
علیرضا: بریم اهنگ جدید روش کار کنیم
حامیم: باشه داداش
از زبان حامیم:
پاشدم لباسامو پوشیدم موهامو جمع کردم یکم بعدش زنگ رو زدن، علیرضا بود رفتم پایین
علیرضا: سلام داداش چطوری
حامیم: خوبم ط چطوری
علیرضا: منم خبم
حامیم: بریم؟
تو ماشین:
حامیم: عه علیرضا اینا عسل و باران نیستن؟
علیرضا: چرا اونان دارن میرن خونه فرید تمرین کنیم دیگ
حامیم: خب سوارشدن کن با هم بریم
علیرضا: اوکی
عسل: سلام حامیم سلام علیرضا خوبید؟
باران: سلام بچه ها
علیرضا: بشینین بریم پیاده برا چی میاین؟
عسل: باشه
حامیم: خب بچه ها چخبر
باران: سلامتی
علیرضا: عسل؟
عسل: بله
علیرضا: دیشب چرا گوشیتو جواب ندادی؟
عسل: بعدا راجبش حرف میزنیم
حامیم: چخبره اینجا؟؟
باران: هعی حامیم فقط منو و تو و فرید سینگل موندیم
عسل: ما رل نیستیم باران
علیرضا: شوخی میکنه جدی نگیرید اعصاب نداره
حامیم و باران: 😂😂
عسل: ب چی میخندی
باران: هیچی😂
نیم ساعت بعد: خونه فرید:
فرید: بچه ها قهوه ای چایی ای چیزی نمیخورید؟
حامیم: من ک نمیخورم
بچه ها: ما میخوریم بی زحمت
فرید: اوکی
علیرضا: عسل بیا تو اتاق کارت دارم
عسل: اوکی
حامیم و باران: 😂😂
فرید: چخبره؟
حامیم: هیچی داداش کبوتر عاشق داریم😂😂
فرید: الکی میگی حامیم😂😂
باران: راست میگه فقط یکم بحث کردن دیشب😂
تو اتاق:
علیرضا: عسل بخدا مهسا الکی میگ
عسل: چرا باید دروغ بگه؟
علیرضا: من چرا باید دروغ بگم
عسل: ینی ط با حدیث تو رابطه نبودی؟
علیرضا: معلومه ک ن
عسل: باشه
علیرضا: بخشیدی؟
عسل: اهوم
رفتن بیرون از اتاق:
حامیم...........................
ادامه دارد...
از زبان حامیم:
داشتم فوتبال نگاه میکردم که گوشیم زنگ خورد، علیرضا بود
علیرضا: حامیم میام دنبالت بریم خونه فرید
حامیم: اونجا برا چی داداش
علیرضا: بریم اهنگ جدید روش کار کنیم
حامیم: باشه داداش
از زبان حامیم:
پاشدم لباسامو پوشیدم موهامو جمع کردم یکم بعدش زنگ رو زدن، علیرضا بود رفتم پایین
علیرضا: سلام داداش چطوری
حامیم: خوبم ط چطوری
علیرضا: منم خبم
حامیم: بریم؟
تو ماشین:
حامیم: عه علیرضا اینا عسل و باران نیستن؟
علیرضا: چرا اونان دارن میرن خونه فرید تمرین کنیم دیگ
حامیم: خب سوارشدن کن با هم بریم
علیرضا: اوکی
عسل: سلام حامیم سلام علیرضا خوبید؟
باران: سلام بچه ها
علیرضا: بشینین بریم پیاده برا چی میاین؟
عسل: باشه
حامیم: خب بچه ها چخبر
باران: سلامتی
علیرضا: عسل؟
عسل: بله
علیرضا: دیشب چرا گوشیتو جواب ندادی؟
عسل: بعدا راجبش حرف میزنیم
حامیم: چخبره اینجا؟؟
باران: هعی حامیم فقط منو و تو و فرید سینگل موندیم
عسل: ما رل نیستیم باران
علیرضا: شوخی میکنه جدی نگیرید اعصاب نداره
حامیم و باران: 😂😂
عسل: ب چی میخندی
باران: هیچی😂
نیم ساعت بعد: خونه فرید:
فرید: بچه ها قهوه ای چایی ای چیزی نمیخورید؟
حامیم: من ک نمیخورم
بچه ها: ما میخوریم بی زحمت
فرید: اوکی
علیرضا: عسل بیا تو اتاق کارت دارم
عسل: اوکی
حامیم و باران: 😂😂
فرید: چخبره؟
حامیم: هیچی داداش کبوتر عاشق داریم😂😂
فرید: الکی میگی حامیم😂😂
باران: راست میگه فقط یکم بحث کردن دیشب😂
تو اتاق:
علیرضا: عسل بخدا مهسا الکی میگ
عسل: چرا باید دروغ بگه؟
علیرضا: من چرا باید دروغ بگم
عسل: ینی ط با حدیث تو رابطه نبودی؟
علیرضا: معلومه ک ن
عسل: باشه
علیرضا: بخشیدی؟
عسل: اهوم
رفتن بیرون از اتاق:
حامیم...........................
ادامه دارد...
۴.۰k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.