شب های بلند زمستان

🔸 شب های بلند زمستان
هر وقت مادر سفره شام را زودتر پهن می‌کرد
و کت آقاجون را از کمد بیرون می‌کشید
می‌فهمیدیم قرار است جایی برویم
همان سرِ شب با کلی ذوق و شوق،
آماده میشدیم برای رفتن به یک شب نشینی

🔸 آقا جون می‌گفت: صله ارحام دلِ آدم را شاد نگه می‌دارد
هیچکس هم نمی‌گفت نمی‌آیم!
ازین ادا اصول ها که من نمی‌آیم شما خودتان بروید و امتحان و آزمون و کنکور دارم و جوان است دوست دارد توی خودش باشد هم نداشتیم
همه با هم می‌رفتیم
تلفن هم نبود که قبلش هماهنگ کنیم
و میزبان و بچه‌هایش را هم کلی ذوق زده می‌کردیم

🔸 به سر کوچه شان که می‌رسیدیم
جلوتر از مادر و آقاجون
بدو بدو خودمان را به درشان می‌رساندیم
تا از بودنشان اطمینان پیدا کنیم

🔸 با یک چشم از لای در حیاط که اغلب خوب بسته نمی‌شد
یا از سوراخ کلید به درون خانه‌شان سرک می‌کشیدیم
روشن بودن یک چراغ، به منزله این بود که خانه نیستند و خودشان جایی رفته‌اند
حسابی توی ذوقمان می‌خورد
و قلب و دلمان حسابی می‌گرفت
اما اگر همه چراغها روشن بود
بگو بخند تا آخر شبمان جور بود

🔹 اما این روزها چه
آخر شب که بغض می‌کنی
دردها که تلنبار می‌شود،
میروی سراغ لیست مخاطبانت
یکی حالت روح
یکی لست ریسنتلی
یکی لانگ تایم اِگو!
یکی دلیت اکانت!

🔹 آدم نمی‌داند کِی هستند، کِی نیستند!؟
اصلا آدم نمی فهمد چراغِ کدام خانه خاموش است و کدام روشن!؟
تا بی مقدمه برایش تایپ کند:
" تشنه ی یک صحبت طولانی‌ام ".
و سریع ریپلای شود:
" بگو من کِی کجا باشم؟ ".

🔻 داریم از تنهایی و بی همزبانی "دق" می کنیم
بعد اسمش را گذاشته اند " عصر ارتباطات "❗ ️

بیایید یلدای امسال را در کنار هم برگزار کنیم❤ ️🙏

#یلدا
دیدگاه ها (۱)

Falling in love is easy staying in it is notعاشق شدن آسونه و...

‏مدل سال ۲۰۲۰ رو دوست دارم، اصلا نیاز به سلمونی رفتن نداره😐

دلتنگ که باشــیفـــرقـــــــی نـــــــــداره قهــر باشــــــ...

یه دختــــروقتی از طرفش بی توجهی میبینهاگه بد باشهمیره سراغ ...

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

ایشون آدم بدددددی نیستا !البته در مقایسه با کیاهم مهمهچون می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط