زنبوری موری را دید که به هزار حیله دانه به خانه میکشید و

️زنبوری موری را دید که به هزار حیله دانه به خانه میکشید و در آن رنج بسیار می دید و حرصی تمام میزد.
او را گفت:
ای مور این چه رنج است که بر خود نهاده ای و این چه بار است که اختیار کرده ای؟! بیا تا مطعم و مشرب (آب و غذا) من ببین، که هر طعام که لذیذتر است، تا من از آن نخورم، به پادشاهان نرسد، آنجا که خواهم نشینم و آنجا که خواهم خورم...

️این بگفت و به سوی دکان قصابی پر زد و بر روی پاره ای گوشت نشست...
قصاب کارد در دست داشت و فی الحال بزد و زنبور را به دو پاره کرد و بر زمین افتاد...
مور بیامد و پای او بگرفت و بکشید.
زنبور گفت: مرا به کجا میبری؟
مور گفت: هر که به حرص به جائی نشیند که خود خواهد، به جاییش کشند که نخواهد...

#جوامع_الحکایات
#حرص
#طمع
دیدگاه ها (۱)

#مادر_بزرگ حواسش به #شمعدانی ها بود...گاه حتی همین که چرخی م...

زن بگیـریـد و طلاق مدهـیـد زیـرا عـرش از وقـوع طلاق مےلرزد.#...

چطور #بوی_بد_کفش_های اسپرت رو ازبین ببریم؟ اگر‌ کفش اسپرتی د...

بعضی ها خودشان دلیل دوست داشتنشان میشوند آنهایی ک میگویند:با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط