یعقوب را از کورشدن چه باک

یعقوب را از کورشدن چه باک ...
وقتی پیراهنِ یوسُف شِفا می‌بخشد !
‌ کوری فقط ندیدن توست ... یوسف ! ‌
و من کورترینم که تو را نمی‌بینم !
یعقوبِ تو نیستم ...
اما چشم انتظارت هستم !
و در هوایِ بودنت آنقدر نفس می‌کشم ...
تا نسیم عطرِ پیراهنت را برایم بیاورد ...

‌ (مستوره مهدی)
#دلنوشته
دیدگاه ها (۱)

طوفانِ سکوتیم و خموشیم همهفرمانبرِ امرِ تو به گوشیـــــم همه...

تا ابد مرد ترین باش و علمدار بمان با تو ام ای یل نام‌آور باق...

وقتی کنار مادرتان گریه میکنی ...شب های جمعه کرببلا یاد کن مر...

🌺 روز میلاد تو را یک روز آقا در بقیع🌺 با مدد از مادرت ما ریس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط