الها ز

ﺳالهاﺭﻓﺖ ﻭ ﻫﻨﻮز. . .
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﭙﺮﺳﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ. . .
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮۀ ﻋﺸﻖ ﭼﻪ ﻫﺎ ﻣی ﺧﻮﺍﻫﯽ. . .؟؟
ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﻧﯿﻤﻪ ﯼ ﺷـﺐ ﻣﻨﺘﻈﺮﯼ. . .
ﻫﻤـﻪ ﺟﺎ ﻣﯽ ﻧﮕﺮﯼ. . .
ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﻣاﻩ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ. . .
ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺭﻫﮕﺬﺭﺍﻥ ، ﺧﺒﺮِ ﮔﻤﺸﺪﻩ ﺍﯼ ﻣﯽ ﺟﻮﯾﯽ
ﺭﺍﺳﺘﯽ ﮔﻤﺸﺪﻩ ﺍﺕ ﮐﯿﺴﺖ. . . .؟
ﮐﺠﺎﺳﺖ. . .؟
ﺻﺪﻓﯽ ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎ ﺍﺳﺖ. . .؟
ﻧﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻧـۀ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎﺳﺖ. . .
ﯾﺎ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺯِ ﺍَﺯﻝ ﻧﺎﭘﯿﺪﺍﺳﺖ...


#قیصر_امین_پور
دیدگاه ها (۱)

این منم...خسته در این کلبه ی تنگجسمِ جامانده ام از "روح" ، ج...

می‌توان بر جای باقی مانددر کنار پرده، اما کور، اما کرمی‌توان...

جای تو خالی ست در دریغ نا مکرریکه به پایان رسیدن را فریاد می...

بیا...ای خسته خاطر دوست!ای مانند مندلکنده و غمگین...من اینجا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط