«پیری مست را به حضور هشام بن عبدالملک آوردند و با او شیشه
«پیری مست را به حضور هشامبنعبدالملک آوردند و با او شیشهای شراب و عودی بود.
هشام گفت: دنبک بر سرش بشکنید و به خوردن این گندابهاش حد زنید.
شیخ بنشست و بگریست.
او را گفتند: پیش از آنکه زنیمت، گریستن چرا؟!؟
گفت: مرا گریه از زدن نیست، لیکن از آن گریم که شما عود را خوار داشتید و دنبک نامیدید و می ناب چون مشک را، گندابه نامیدید.»
(عبید زاکانی)
کرسی دانشگاه را بگیرید. ادبیات و تاریخ و فلسفه و هنر را حدادیان و یامینپور و شومنهای تلویزیون و ایرج ملکی و رائفیپور و تتلو و هر کسی که دوست دارید بسپارید اما شما را به هر چیزی که باور دارید قسم میدهیم همین دو کلمه محترم شاعر و ادیب را تهی از معنا نکنید. در این مملکت هزاران سال نام شاعر و ادیب با مولوی و فردوسی و سعدی عجین شده است و حداقل این یک قلم را برای ملت باقی بگذارید
حکایت مملکت ما هم شده
همون حکایت خود گویی و خود خندی عجب مرد هنرمندی!
خودشون خودشون رو منصوب میکنن خودشون خودشونو تایید و تعریف و تمجید میکنن!
از دید مجری ادیبی که میگفت الان روسریشو میزنه به چوب فردا شورتشو
ایشون باید هم از شعرای بزرگ مملکت باشه
هشام گفت: دنبک بر سرش بشکنید و به خوردن این گندابهاش حد زنید.
شیخ بنشست و بگریست.
او را گفتند: پیش از آنکه زنیمت، گریستن چرا؟!؟
گفت: مرا گریه از زدن نیست، لیکن از آن گریم که شما عود را خوار داشتید و دنبک نامیدید و می ناب چون مشک را، گندابه نامیدید.»
(عبید زاکانی)
کرسی دانشگاه را بگیرید. ادبیات و تاریخ و فلسفه و هنر را حدادیان و یامینپور و شومنهای تلویزیون و ایرج ملکی و رائفیپور و تتلو و هر کسی که دوست دارید بسپارید اما شما را به هر چیزی که باور دارید قسم میدهیم همین دو کلمه محترم شاعر و ادیب را تهی از معنا نکنید. در این مملکت هزاران سال نام شاعر و ادیب با مولوی و فردوسی و سعدی عجین شده است و حداقل این یک قلم را برای ملت باقی بگذارید
حکایت مملکت ما هم شده
همون حکایت خود گویی و خود خندی عجب مرد هنرمندی!
خودشون خودشون رو منصوب میکنن خودشون خودشونو تایید و تعریف و تمجید میکنن!
از دید مجری ادیبی که میگفت الان روسریشو میزنه به چوب فردا شورتشو
ایشون باید هم از شعرای بزرگ مملکت باشه
۹۵۷
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.