از خیاط پرسیدند زندگی یعنی چه

‌ .
از خیاط پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: دوختن پارگی های روح با نخ توبه؛
از باغبان پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: کاشت بذر عشق در زمین دلها
زیر نور ایمان؛
از باستان شناس پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: کاویدن جانها
برای استخراج گوهر درون؛
از آیینه فروش پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: زدودن غبار آیینه ی دل
با شیشه پاک کن توکل؛
از میوه فروش پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: دست چین کردن خوبی ها
در صندوقچه ی دل؛
دیدگاه ها (۱)

زندگی بارش زیباییست...که بر باور ما می بارد...و سرانجام ظریف...

باور کن آنقدر ها هم سخت نیستفهمیدن اینکهبعضی ها می آیند کهنم...

@@برای کشتن یک زننیازی نیستفریاد بزنی , ترکش کنی , رویاهایش ...

بالا رفتن سن حتمی است...اما اینکه روان تو پیر شود بستگی به خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط