نشسته بودم کنار پنجره ؛
نشسته بودم کنار پنجره ؛
و داشتم محوطه دانشکده رو نگاه میکردم . . .
درِ کلاس باز شد و اومد نشست رو به روم ؛
یه لحظه جا خوردم ؛ موهاشو کوتاه کرده بود . . .
انقدر کوتاه که اگه دست میبردی لای موهاش ؛
از بین انگشت های دستت ؛
هیچ تارِ مویی بیرون نمیزد . . .
قبل از اینکه حرفی بزنم خندید گفت چیه ؟!
توام مثه بقیه میخوای بگی ؛
موی بلند خیلی بیشتر بهت میومد ؟!
میخوای بگی اونجوری خیلی جذاب تر بودی ؟!
هیچی نگفتم و فقط نگاهش کردم . . .
ادامه داد از صبح که اومدم دانشگاه ؛
هر کدوم از بچه ها که منو میبینن ؛
همینو بهم میگن . . .
گفتم خب راست میگن ؛
دیگه موی بلند خیلی بیشتر بهت میومد . . .
یکم اومد نزدیک تر زل زد تو چشمام ؛
گفت یه سوال دارم . . .
سرمو تکون دادم که سوالت چیه ؟!
گفت چرا قبل از اینکه کوتاه کنم ؛
یبار بهم نگفتی موهات قشنگه ؟!
چرا حتی یبار به زبون نیاوردی که ؛
فلانی موی بلند بهت میاد ؟!
راست میگفت . . . تا حالا بهش نگفته بودم ؛
پا شد و از کلاس رفت بیرون . . .
فردای اونروز ندیدمش توی دانشگاه ؛
بچه ها گفتن دیروز کارای انصرافش انجام شد ؛
و رفت واسه همیشه . . .
یکم ناراحت شدم اما بعد یادم رفت ؛
یه هفته از رفتنش گذشت . . .
من کلاسای روز دوشنبه رو بخاطر اینکه ؛
تا ظهر سرکار بودم دیر میرسیدم دانشگاه . . .
اون دوشنبه وقتی رفتم سر کلاس ؛
دیگه اون صندلیِ ردیفِ آخر کنارِ پنجره ؛
برام خالی نبود !
وقتی با بچه ها نشسته بودیم به حرف زدن ؛
دیگه کسی نبود با یه لیوان نسکافه ؛
بیاد کنارم بشینه و وقتی داشتم الکی مخالفت میکردم و حرفای غیر منطقی میزدم ؛
با حرفام موافق باشه !
دیگه کسی نبود یک ساعت توی سلف منتظر بشینه
و از کلاسش بزنه که تنها ناهار نخورم !
دیگه هیچ خبری از این اهمیت دادن ها نبود . . .
اما من اینارو وقتی فهمیدم که رفته بود . . .
واسه همیشه رفته بود . . .
انقدر ندیدمش که رفت !
میدونی ما بعضی وقتا اون کسی که ؛
باید ببینیم رو نمیبینیم . . .
حسش نمیکنیم . . .
انقدر بهش اهمیت نمیدیم که سرد میشه . . .
ذوقش کور میشه !
مگه آدم چقدر تحمل داره ؟!
وقتی یه نفر بهت اهمیت میده ؛
نیاز داره که گاهی به روش بیاری . . .
بهش بفهمونی فلانی حواسم هستا . . .
حتی بعضی وقتا آدم جلوی آینه که می ایسته ؛
خودش رو از چشم اون کسی میبینه که ؛
بخاطر اون توی ظاهرش تغییر ایجاد کرده . . .
نیاز داره یه جور دیگه نگاهش کنی . . .
یه کلمه بگی فلانی امروز فرق کردی . . .
آدم نیاز داره . .
. میفهمی ؟!
این نیاز اگه برطرف نشه برای همیشه میره !
اول رفتنش رو باور نمیکنی . . .
چون انقدر حضور داشته ؛
انقدر پررنگ بوده ؛
که هیچ وقت فکر نمیکردی بذاره بره !
اما ببین . . . آدمای اینجوری وقتی رفتن ؛
وقتی نبودن ؛
جای خالی شون بدجوری حس میشه . . .
‹ با توام . . . حواست هست ؟!(((: ›🖤
#کپی_ممنوع🌻
و داشتم محوطه دانشکده رو نگاه میکردم . . .
درِ کلاس باز شد و اومد نشست رو به روم ؛
یه لحظه جا خوردم ؛ موهاشو کوتاه کرده بود . . .
انقدر کوتاه که اگه دست میبردی لای موهاش ؛
از بین انگشت های دستت ؛
هیچ تارِ مویی بیرون نمیزد . . .
قبل از اینکه حرفی بزنم خندید گفت چیه ؟!
توام مثه بقیه میخوای بگی ؛
موی بلند خیلی بیشتر بهت میومد ؟!
میخوای بگی اونجوری خیلی جذاب تر بودی ؟!
هیچی نگفتم و فقط نگاهش کردم . . .
ادامه داد از صبح که اومدم دانشگاه ؛
هر کدوم از بچه ها که منو میبینن ؛
همینو بهم میگن . . .
گفتم خب راست میگن ؛
دیگه موی بلند خیلی بیشتر بهت میومد . . .
یکم اومد نزدیک تر زل زد تو چشمام ؛
گفت یه سوال دارم . . .
سرمو تکون دادم که سوالت چیه ؟!
گفت چرا قبل از اینکه کوتاه کنم ؛
یبار بهم نگفتی موهات قشنگه ؟!
چرا حتی یبار به زبون نیاوردی که ؛
فلانی موی بلند بهت میاد ؟!
راست میگفت . . . تا حالا بهش نگفته بودم ؛
پا شد و از کلاس رفت بیرون . . .
فردای اونروز ندیدمش توی دانشگاه ؛
بچه ها گفتن دیروز کارای انصرافش انجام شد ؛
و رفت واسه همیشه . . .
یکم ناراحت شدم اما بعد یادم رفت ؛
یه هفته از رفتنش گذشت . . .
من کلاسای روز دوشنبه رو بخاطر اینکه ؛
تا ظهر سرکار بودم دیر میرسیدم دانشگاه . . .
اون دوشنبه وقتی رفتم سر کلاس ؛
دیگه اون صندلیِ ردیفِ آخر کنارِ پنجره ؛
برام خالی نبود !
وقتی با بچه ها نشسته بودیم به حرف زدن ؛
دیگه کسی نبود با یه لیوان نسکافه ؛
بیاد کنارم بشینه و وقتی داشتم الکی مخالفت میکردم و حرفای غیر منطقی میزدم ؛
با حرفام موافق باشه !
دیگه کسی نبود یک ساعت توی سلف منتظر بشینه
و از کلاسش بزنه که تنها ناهار نخورم !
دیگه هیچ خبری از این اهمیت دادن ها نبود . . .
اما من اینارو وقتی فهمیدم که رفته بود . . .
واسه همیشه رفته بود . . .
انقدر ندیدمش که رفت !
میدونی ما بعضی وقتا اون کسی که ؛
باید ببینیم رو نمیبینیم . . .
حسش نمیکنیم . . .
انقدر بهش اهمیت نمیدیم که سرد میشه . . .
ذوقش کور میشه !
مگه آدم چقدر تحمل داره ؟!
وقتی یه نفر بهت اهمیت میده ؛
نیاز داره که گاهی به روش بیاری . . .
بهش بفهمونی فلانی حواسم هستا . . .
حتی بعضی وقتا آدم جلوی آینه که می ایسته ؛
خودش رو از چشم اون کسی میبینه که ؛
بخاطر اون توی ظاهرش تغییر ایجاد کرده . . .
نیاز داره یه جور دیگه نگاهش کنی . . .
یه کلمه بگی فلانی امروز فرق کردی . . .
آدم نیاز داره . .
. میفهمی ؟!
این نیاز اگه برطرف نشه برای همیشه میره !
اول رفتنش رو باور نمیکنی . . .
چون انقدر حضور داشته ؛
انقدر پررنگ بوده ؛
که هیچ وقت فکر نمیکردی بذاره بره !
اما ببین . . . آدمای اینجوری وقتی رفتن ؛
وقتی نبودن ؛
جای خالی شون بدجوری حس میشه . . .
‹ با توام . . . حواست هست ؟!(((: ›🖤
#کپی_ممنوع🌻
۲۲.۹k
۰۷ خرداد ۱۴۰۳