ای عشق من آواره ی صحرای تو بـودم
ای عشق من آواره ی صحرای تو بـودم
جز وصف خــم زلـف نــگاران نـسرودم
از مـهـر و وفـا و کـرمـت هیــچ نـدیدم
ازسینه ی بی کینه فقط غـصــه زدودم
ای عـامـل ویـرانی و این حـال پـریشان
سـودی نــرسـاندی ز قیامـم و قـعـودم
گرحلقـه به گوش در میخانـه ی عقشم
در قـبله ی محـراب تو افتاده سجـودم
ســـودای بـیابان بـه سـرم زد ز فـراقت
این عـالم هستی گواه است و شهــودم
زآن تیغ که بر جان و دل افکنده شررها
صـد زخمه زده بر همـه اعماق وجـودم
چندی است به رویای یکی بوسهء نابم
صد حیف کـه از لعـل لبـانت نه ربـودم
جز وصف خــم زلـف نــگاران نـسرودم
از مـهـر و وفـا و کـرمـت هیــچ نـدیدم
ازسینه ی بی کینه فقط غـصــه زدودم
ای عـامـل ویـرانی و این حـال پـریشان
سـودی نــرسـاندی ز قیامـم و قـعـودم
گرحلقـه به گوش در میخانـه ی عقشم
در قـبله ی محـراب تو افتاده سجـودم
ســـودای بـیابان بـه سـرم زد ز فـراقت
این عـالم هستی گواه است و شهــودم
زآن تیغ که بر جان و دل افکنده شررها
صـد زخمه زده بر همـه اعماق وجـودم
چندی است به رویای یکی بوسهء نابم
صد حیف کـه از لعـل لبـانت نه ربـودم
۲.۹k
۲۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.