عاشق که نباشی پاییز وصلهی ناجور فصلهاست

عاشق که نباشی، پاییز، وصله‌ی ناجور فصل‌هاست...
پاییز را باید عاشق بود، که این صبح‌های ابری و سرد، بدون دوست داشتن کسی، نمی‌چسبد.
که این غروب‌های نارنجی و زرد، بدون خواستن و فکر کردن به کسی، نمی‌چسبد.
پاییز را باید عاشق بود، که اگر نباشی؛ باران‌های بی‌امان و خش خش برگ‌ها، دمار از روزگار تنهایی‌ات در می‌آورند.
که چای داغ عصرهای سرد پاییزت را چگونه می‌نوشی بدون حضور و حرف‌های کسی؟
که چگونه حال و هوای پاییز را طاقت می‌آوری؟
که چگونه می‌‌خوابی؟ که چگونه بیدار می‌شوی؟ بی عشق؟
پاییز را باید عاشق بود، که آدم‌های بدون عشق
وصله‌های ناجور پاییزند...


#نرگس‌صرافیان‌طوفان


#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
دیدگاه ها (۰)

زخم ها بسیار امّا نوشداروها کم استدل که می‌گیردتمام سِحر و ج...

رنگ انتظار، از دید هرکسی متفاوت است.یکی به رنگ در، به رنگ گل...

كسی چه می‌داند...؟شايد همه‌ آرزوهای ما همين طورندشايدم تمام ...

دلم تا برایت تنگ میشودمینشینم اسمت را مینویسممینویسم،مینویسم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط