عجب عاشقانه هایی امشب

عجب عاشقانه هایی امشب
میان من و"معبودم" هست
من با هزاران اسم صدایش بزنم
او هر بار بگوید "جانم"
دیدگاه ها (۱)

چشمانِ منتظر کهلزوماً به جاده نیست !گاهیبه صفحهٔ گوشی ،پِیِ ...

جُرمماین دانکه زِ جان دوست‌ترت می‌دارم ...!

همه آرزوی مندر این شب قدر #تُ یی،خدا کند که کمی#تُ صدایم کنی...

گاه مینویسم!اما پایانش نامعلوم گه گاهی گم میشوم میان حس هایی...

مرده داشت دعوا می‌کرد و پرستاره رو هول داد حالا ببنید پرستار...

باران زده من بی چتر بیرون زده امپاکیزه هوا است وشبیه خون زده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط