Colored stars
Colored stars
part¹⁰
ته: داری چیکار میکنی
یونتانو دادم دست اسامی و رفتم پشت سر کوک دستامو دورش حلقه کردم
کوک: دارم با خرگوشا بازی میکنم
ته: ولی تو خودت یه خرگوشیا
کوک: نه اینا منو دوست دارن که میان سمتم
همه: درست مثل تهیونگ
ته: شما باز این فکو باز کردین خب بگو
کوک: و چون منم دوسشون دارم باهاشون بازی میکنم
فرار کردن و رفتن
کوک: اسامی اونو بده من
رفت یونتانو ازش گرفت و با یونتان بازی کرد اسامی کتاب میخوند نامجون و هوسوک و جین از طبیعت لذت میبردن
یونگی رو چمنا دراز کشیده بود و فیلم میدید جیمینم سرشو گذاشته بود رو کمر یونگی و کتاب میخوند جونگکوکم که با یونتان بازی میکرد که اومد رو پای من نشست
کوک: تو گوشی چی میبینی
ته: فیلم
کوک: چه نوع فیلمی
ته: عاشقانه
کوک: میای با منو یونتان بازی کنی
ته: حال ندارم
کوک: بیا بیا تروخدا لطفا بیا
ته: بگو باید چیکار کنم
کوک: خوب نه گوشیتو بزار کنار
ته: گیر دای چرا به من
کوک: اونای دیگه کار خودشونو انجام میدن تو بیا
سرمو چرخوندم سمت و لبامو رو گردنش گذاشتم و گازش گرفتم
ته: بسته کوچولو بگیر بخواب توکه خوابت میومد
کوک: تروخدا
کوک: لطفااااااااا
ته: باشه
گوشیمو گذاشتم کنار جونگکوکو بغل کردم و رو چمنا دراز کشیدم
ته: بگیر بخواب انقدر نرو رو مخ من از یونتان یاد بگیر خوابه
کوک: نمیخوام
بلند شد منم نشستم
کوک: بدجنس گاوووووووو
جین: شما دوتا چتونه
کوک: هیجی نیست
نامی: نگا اینا خوابن خوب شما هم بگیرین توی هوای ازاد بخوابین
ته: من میخوام بعضیا نمیزارن
کوک: دلقک دلقک دلقک دلقک دلقک
ته: بیا بتمرگ اینجا جونگکوک رفتی رو مخ من
اومد نشست و خیلی مظلوم سرشو انداخت پایین
کوک: دلقک
سرمو گزاشتم رو پاش و ساعدمو گذاشتم رو چشمام و چشمامو بستم
کوک: میخوای بخوابی
ته؛ با اجازه ی شما
کوک: میشه نخوابی
ته: نه باز دوباره شروع نکن
کوک: باشه " ناراحت "
ته.: چته تو انقدر شر نبودی جایی از بدنت درد میکنه چیزی میخوای چیشده
کوک: نه هیچیم نیست
ته: بلند شو
نشستم اونم بلند شدرفتم تکیه دادم به تنه ی درخت
ته: حالا بیا بشین روپام
اوند نشست رو پارم و بغلش کردم بعد از چند دقیقه خوابش برد
٭ ۳۰ دقیقه بعد *
جین: بلند بشید بریم
گوشیمو گذاشتم تو جیبم و کوکو بلند کردم یونتانم دادم دست اسامی و رفتیم تو خونه
اسامی: یونتان بدو برو
کوکو بردم گذاشتم رو تخت و برگشتم پایین
جین: چطوری خوابش کردی اینو
ته: گفتم بشینه روپام نشست منم بغلش کردم خوابش برد
اسامی: بزام سواله چی تو رویاش دیده که انقدر نابود شده اون همیشه میخندید سریع گریش میگرفت و هیچ کاری با بقیه نداشت
ته: منم یه چیزایی وقتی بی هوش بودم دیدم ولی هیچی یادم نمیاد
هوسوک: تو چیزی نخوردی امروز چته
ته:.......
part¹⁰
ته: داری چیکار میکنی
یونتانو دادم دست اسامی و رفتم پشت سر کوک دستامو دورش حلقه کردم
کوک: دارم با خرگوشا بازی میکنم
ته: ولی تو خودت یه خرگوشیا
کوک: نه اینا منو دوست دارن که میان سمتم
همه: درست مثل تهیونگ
ته: شما باز این فکو باز کردین خب بگو
کوک: و چون منم دوسشون دارم باهاشون بازی میکنم
فرار کردن و رفتن
کوک: اسامی اونو بده من
رفت یونتانو ازش گرفت و با یونتان بازی کرد اسامی کتاب میخوند نامجون و هوسوک و جین از طبیعت لذت میبردن
یونگی رو چمنا دراز کشیده بود و فیلم میدید جیمینم سرشو گذاشته بود رو کمر یونگی و کتاب میخوند جونگکوکم که با یونتان بازی میکرد که اومد رو پای من نشست
کوک: تو گوشی چی میبینی
ته: فیلم
کوک: چه نوع فیلمی
ته: عاشقانه
کوک: میای با منو یونتان بازی کنی
ته: حال ندارم
کوک: بیا بیا تروخدا لطفا بیا
ته: بگو باید چیکار کنم
کوک: خوب نه گوشیتو بزار کنار
ته: گیر دای چرا به من
کوک: اونای دیگه کار خودشونو انجام میدن تو بیا
سرمو چرخوندم سمت و لبامو رو گردنش گذاشتم و گازش گرفتم
ته: بسته کوچولو بگیر بخواب توکه خوابت میومد
کوک: تروخدا
کوک: لطفااااااااا
ته: باشه
گوشیمو گذاشتم کنار جونگکوکو بغل کردم و رو چمنا دراز کشیدم
ته: بگیر بخواب انقدر نرو رو مخ من از یونتان یاد بگیر خوابه
کوک: نمیخوام
بلند شد منم نشستم
کوک: بدجنس گاوووووووو
جین: شما دوتا چتونه
کوک: هیجی نیست
نامی: نگا اینا خوابن خوب شما هم بگیرین توی هوای ازاد بخوابین
ته: من میخوام بعضیا نمیزارن
کوک: دلقک دلقک دلقک دلقک دلقک
ته: بیا بتمرگ اینجا جونگکوک رفتی رو مخ من
اومد نشست و خیلی مظلوم سرشو انداخت پایین
کوک: دلقک
سرمو گزاشتم رو پاش و ساعدمو گذاشتم رو چشمام و چشمامو بستم
کوک: میخوای بخوابی
ته؛ با اجازه ی شما
کوک: میشه نخوابی
ته: نه باز دوباره شروع نکن
کوک: باشه " ناراحت "
ته.: چته تو انقدر شر نبودی جایی از بدنت درد میکنه چیزی میخوای چیشده
کوک: نه هیچیم نیست
ته: بلند شو
نشستم اونم بلند شدرفتم تکیه دادم به تنه ی درخت
ته: حالا بیا بشین روپام
اوند نشست رو پارم و بغلش کردم بعد از چند دقیقه خوابش برد
٭ ۳۰ دقیقه بعد *
جین: بلند بشید بریم
گوشیمو گذاشتم تو جیبم و کوکو بلند کردم یونتانم دادم دست اسامی و رفتیم تو خونه
اسامی: یونتان بدو برو
کوکو بردم گذاشتم رو تخت و برگشتم پایین
جین: چطوری خوابش کردی اینو
ته: گفتم بشینه روپام نشست منم بغلش کردم خوابش برد
اسامی: بزام سواله چی تو رویاش دیده که انقدر نابود شده اون همیشه میخندید سریع گریش میگرفت و هیچ کاری با بقیه نداشت
ته: منم یه چیزایی وقتی بی هوش بودم دیدم ولی هیچی یادم نمیاد
هوسوک: تو چیزی نخوردی امروز چته
ته:.......
۶.۶k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.