ازت متنفرم
ازت متنفرم
پارت ۱۲
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
که یهو یک نفر بالای سرم وایساد نگاهش کردم اون ....اون....جونگکوک بود اینجا چی میخواست
ات: اینجا چیکار میکنی
جونگکوک:اون دوست پسرتع؟
ات: ن..اصلا چرا باید بهت بگم فضولیش به....
جونگکوک: من اومده(پوزخند)
یهو ات رو انداخت رو دوشش و بردش طرف ماشین و......
ویو کای
یهو چشمم خورد به جونگکوک که داشت میرفت ....اما...اما ...اون دختره رو دوش..
ات بود!
سوار ماشین شده بود و داشت ات رو میبرد
سریع سوار ماشینم شدم و رفتم دنبالش سرعتش زیاد بود اما کم کم داشتم بهش میرسیدم که یهو گمش کردم
رفتم زنگ زدم برای دوستم همکلاسیم و ازش شماره ی جونگکوک رو گرفتم
کای: الو..
جونگکوک: بله ...اوو تویی باید میدونستم دلتنگ عشقت میشی اما الان اون ....
خ
م
ا
ر
ی
ب
ک
ش
ی
د
🤡
پارت ۱۲
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
که یهو یک نفر بالای سرم وایساد نگاهش کردم اون ....اون....جونگکوک بود اینجا چی میخواست
ات: اینجا چیکار میکنی
جونگکوک:اون دوست پسرتع؟
ات: ن..اصلا چرا باید بهت بگم فضولیش به....
جونگکوک: من اومده(پوزخند)
یهو ات رو انداخت رو دوشش و بردش طرف ماشین و......
ویو کای
یهو چشمم خورد به جونگکوک که داشت میرفت ....اما...اما ...اون دختره رو دوش..
ات بود!
سوار ماشین شده بود و داشت ات رو میبرد
سریع سوار ماشینم شدم و رفتم دنبالش سرعتش زیاد بود اما کم کم داشتم بهش میرسیدم که یهو گمش کردم
رفتم زنگ زدم برای دوستم همکلاسیم و ازش شماره ی جونگکوک رو گرفتم
کای: الو..
جونگکوک: بله ...اوو تویی باید میدونستم دلتنگ عشقت میشی اما الان اون ....
خ
م
ا
ر
ی
ب
ک
ش
ی
د
🤡
- ۲۲.۰k
- ۳۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط