بیاد برادرم
بیاد برادرم:
دور ما دیوار بود و لای هر دیوار موش
ترس در دل داشتیم از سایه ی آدمفروش
باید از امروز همرنگ جماعت بود... پس...
گرگ هم بودی لباس گوسفندان را بپوش!
رنج ما بردیم و گنجش دست از ما بهتران
«سخت میگیرد جهان بر مردمان سختکوش»!
ما که هم از اصل افتادیم و هم از اسبمان!!
روی زین بودیم و میمانیم زین پس زین به دوش!
حق ما چون قالبی یخ آب شد در دست تو...
پس بنوش آن را که خون ما نمی آید بجوش!!
سهم ما از زندگی عمری چریدن بود و بس
پس حلالت باد چوپان! هر چه می دوشی... بدوش!
سجاد رحمانی
دور ما دیوار بود و لای هر دیوار موش
ترس در دل داشتیم از سایه ی آدمفروش
باید از امروز همرنگ جماعت بود... پس...
گرگ هم بودی لباس گوسفندان را بپوش!
رنج ما بردیم و گنجش دست از ما بهتران
«سخت میگیرد جهان بر مردمان سختکوش»!
ما که هم از اصل افتادیم و هم از اسبمان!!
روی زین بودیم و میمانیم زین پس زین به دوش!
حق ما چون قالبی یخ آب شد در دست تو...
پس بنوش آن را که خون ما نمی آید بجوش!!
سهم ما از زندگی عمری چریدن بود و بس
پس حلالت باد چوپان! هر چه می دوشی... بدوش!
سجاد رحمانی
- ۸۷۶
- ۱۲ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط