از این همه حرف های قومی خسته ام ... از راندن همه با یک چو
از این همه حرف های قومی خسته ام ... از راندن همه با یک چوب ... یک روز عرب، یک روز عجم، یک روز ترک، یک روز کرد و لر و ... و چه ساده یادمان رفت خدایی را که گفته بود: هیچ برتری ای بر هم ندارید مگر بر اساس ایمان و کردارتان
.
صدام با حمایت و پشتوانه امریکا و اروپا به ایران حمله کرد و با سلاح های آنان جوانان ما را کشت اما امروز؛ لعنتش را بر عرب می فرستیم و دم از سازش با امریکا می زنیم ... .
آل سعود و خلیفه های وهابی؛ پرچم مان را آتش می زنند و باز لعنتش را بر عرب می فرستیم؛ مگر سید حسن نصر الله و بچه های لبنان، سوریه، یمن و بحرین؛ عرب نیستند؟
.
اصلا هزاران مرتبه بالاتر ... مگر فراموش کردی پیامبرت عرب بود؟ علی و فاطمه عرب بودند؟ حسینی که خاک پای اسبش نیستیم عرب بود ... عباس که اسوه جوانمردی و عظمت و غیرت بود عرب بود ... اصلا مگر زبان ناتوان من و تو؛ توان ستایش این اعراب را دارد؟ .
.
هر وقت خواستی زبان باز کنی و بگویی لعنت بر عرب؛ یادت باشد امام زمانت "عج" عربی حرف می زند ... پس لعنت بر آن نفسی که بازیچه شیطان است ... لعنت بر نفسی که فراموش می کند افتخار به انسانیت و آزادمنشی و کردار است .
.
پ.ن: زمان ریاست جمهوری بوش، وقتی که گفت قصد حمله به ایران را دارد؛ همین جوانان عرب عراق، در حالی که کشورشان زیر چکمه امریکایی ها بود و اسلحه آنها رو شقیقه هایشان؛ ایستادند و گفتند برای رسیدن به مرزهای ایران باید از روی جناره های ما رد شوید ... همین جوانان عرب
پ.ن: زمانی که فیلم معراجی ها پخش شد؛ ما یه سکانس طلبه های غیر ایرانی رو بردیم. حواس مون نبود بین شون عراقی هست. سکانس های آخر فیلم رفت پای پرده ایستاد و چون فارسی بلد نبود به انگلیسی، زجه می زد و فریاد می کشید. چنان در مدح شهدای ایران، مذمت صدام و حامیانش سخنرانی کرد که کل سالن فقط گریه می کردند و به جای دیدن فیلم، فریاد مرگ بر امریکا بود که از سالن بلند می شد. از سخنرانیش ما هم گریه مون گرفته بود ... در برابر اون همه ما قوم سلمان هستیم که اگر این طور بود اینقدر خون به دل رهبر نبود؛ نه همه اونها چنین افرادی هستند ... البته حساب وهابی ها و خلیفه نشین ها جداست
پ.ن: زمان جنگ، هواپیمای یه خلبان شناسایی رو میزنن. یکی از قبایل مرزنشین که شاهد این ماجرا بودن میرن تا قبل از اینکه بعثی ها برسن، خلبان رو می برن خونه شون. بهش لباس مبدل میدن و از مرز ردش می کنن میاد ایران. اما وقتی بعثی ها متوجه میشن، همه اونها رو با خانواده و بچه هاشون زنده به گور می کنن
پ.ن: یکی دیگه از موارد زمان جنگ، یکی از خانواده های بزرگ عراق بودند. وقتی صدام شروع به سرباز گیری کرد، میره سراغ این خانواده ولی این خانواده از ورود به جنگ امتناع می کنند ... برای زهر چشم گرفتن از بقیه. همه شون رو میارن داخل کوچه، به صف می کنند ... اسلحه رو میزارن روی سر پدرش و میگن: میای؟ ... پدرش میگه: پسرم محکم باش ... پسرش هم میگه: مسلمان کشی نمی کنم. پدرش رو می کشن ... اسلحه رو میزارن روی سر مادرش. مادرش چشم هاش رو می بنده شهادتین میگه. مادر رو هم می کشن ... اسلحه رو میزارن روی سر خواهرش و همین طور یکی یکی جلو میرن تا میزارن روی سر بچه اش ... که دیگه طاقت نمیاره میگه میام ... بعد از چند ماه توی اولین فرصت تسلیم شده بود
پ.ن: ماجرای حلبچه رو هم در زمان جنگ: به خاطر این صدام، حلبچه رو بمباران شیمیایی کرد که مردم در شهر رو باز کردند و از بسیجی استقبال کردند. جلوی پاشون گوسفند کشتن، اسپند دود کردن، هلهله کردند و کلید شهر رو به ایران دادن. خبر که به امام رسید گفتند : تا قبل از اینکه خبر به صدام نرسیده سریع خارج بشید ... اما دیر شده بود. بسیجی ها که اومدن بیرون، صدام اونجا رو طوری بمباران کرد که تا روستاهای چند کیلومتری حلبچه هم آلوده شدن و کشته شدن
پ.ن: مردم عراق به صورت قبیله ای زندگی می کنند. و هنوز قبایل بعثی و قبایل وابسته به عربستان در عراق وجود دارند به همین خاطر داعش گفته بود: ما یک هفته ای با ایران هم مرز میشیم و وارد ایران میشیم. اما بیشتر قبایل مثل اونها نیستند و تنها زمانی با هم متحد میشن که اسم ایران میاد. خودشون هم گفتند که در نبرد با داعش هم فقط در صورتی قبایل یا هم متحد شدن که گفتن فرماندهان ایرانی جنگ رو مدیریت می کنن یا اینکه فرماندهان نظامی رو مستقیم انتخاب می کنند و الا تا قبل از اون بیشتر قبیله ها به خاطر نزاع و درگیری حاضر نشده بودن وارد میدان بشن
پ.ن: ارتش سرایا خراسانی که یه ارتش در عراق هست و تمام سربازانش خودشون رو سربازان آقای خامنه ای می دونن
پ.ن: ما همه مون آدم حسابی هستیم؟ منافق هایی که زمان جنگ، روی بعثی ها رو توی شکنجه کردن سفید کردند؛ ایرانی نبودند؟ اپوزیسیونی ها ایرانی نیستند؟ دانشجوهایی که جلوی علی مطهری یه د
.
صدام با حمایت و پشتوانه امریکا و اروپا به ایران حمله کرد و با سلاح های آنان جوانان ما را کشت اما امروز؛ لعنتش را بر عرب می فرستیم و دم از سازش با امریکا می زنیم ... .
آل سعود و خلیفه های وهابی؛ پرچم مان را آتش می زنند و باز لعنتش را بر عرب می فرستیم؛ مگر سید حسن نصر الله و بچه های لبنان، سوریه، یمن و بحرین؛ عرب نیستند؟
.
اصلا هزاران مرتبه بالاتر ... مگر فراموش کردی پیامبرت عرب بود؟ علی و فاطمه عرب بودند؟ حسینی که خاک پای اسبش نیستیم عرب بود ... عباس که اسوه جوانمردی و عظمت و غیرت بود عرب بود ... اصلا مگر زبان ناتوان من و تو؛ توان ستایش این اعراب را دارد؟ .
.
هر وقت خواستی زبان باز کنی و بگویی لعنت بر عرب؛ یادت باشد امام زمانت "عج" عربی حرف می زند ... پس لعنت بر آن نفسی که بازیچه شیطان است ... لعنت بر نفسی که فراموش می کند افتخار به انسانیت و آزادمنشی و کردار است .
.
پ.ن: زمان ریاست جمهوری بوش، وقتی که گفت قصد حمله به ایران را دارد؛ همین جوانان عرب عراق، در حالی که کشورشان زیر چکمه امریکایی ها بود و اسلحه آنها رو شقیقه هایشان؛ ایستادند و گفتند برای رسیدن به مرزهای ایران باید از روی جناره های ما رد شوید ... همین جوانان عرب
پ.ن: زمانی که فیلم معراجی ها پخش شد؛ ما یه سکانس طلبه های غیر ایرانی رو بردیم. حواس مون نبود بین شون عراقی هست. سکانس های آخر فیلم رفت پای پرده ایستاد و چون فارسی بلد نبود به انگلیسی، زجه می زد و فریاد می کشید. چنان در مدح شهدای ایران، مذمت صدام و حامیانش سخنرانی کرد که کل سالن فقط گریه می کردند و به جای دیدن فیلم، فریاد مرگ بر امریکا بود که از سالن بلند می شد. از سخنرانیش ما هم گریه مون گرفته بود ... در برابر اون همه ما قوم سلمان هستیم که اگر این طور بود اینقدر خون به دل رهبر نبود؛ نه همه اونها چنین افرادی هستند ... البته حساب وهابی ها و خلیفه نشین ها جداست
پ.ن: زمان جنگ، هواپیمای یه خلبان شناسایی رو میزنن. یکی از قبایل مرزنشین که شاهد این ماجرا بودن میرن تا قبل از اینکه بعثی ها برسن، خلبان رو می برن خونه شون. بهش لباس مبدل میدن و از مرز ردش می کنن میاد ایران. اما وقتی بعثی ها متوجه میشن، همه اونها رو با خانواده و بچه هاشون زنده به گور می کنن
پ.ن: یکی دیگه از موارد زمان جنگ، یکی از خانواده های بزرگ عراق بودند. وقتی صدام شروع به سرباز گیری کرد، میره سراغ این خانواده ولی این خانواده از ورود به جنگ امتناع می کنند ... برای زهر چشم گرفتن از بقیه. همه شون رو میارن داخل کوچه، به صف می کنند ... اسلحه رو میزارن روی سر پدرش و میگن: میای؟ ... پدرش میگه: پسرم محکم باش ... پسرش هم میگه: مسلمان کشی نمی کنم. پدرش رو می کشن ... اسلحه رو میزارن روی سر مادرش. مادرش چشم هاش رو می بنده شهادتین میگه. مادر رو هم می کشن ... اسلحه رو میزارن روی سر خواهرش و همین طور یکی یکی جلو میرن تا میزارن روی سر بچه اش ... که دیگه طاقت نمیاره میگه میام ... بعد از چند ماه توی اولین فرصت تسلیم شده بود
پ.ن: ماجرای حلبچه رو هم در زمان جنگ: به خاطر این صدام، حلبچه رو بمباران شیمیایی کرد که مردم در شهر رو باز کردند و از بسیجی استقبال کردند. جلوی پاشون گوسفند کشتن، اسپند دود کردن، هلهله کردند و کلید شهر رو به ایران دادن. خبر که به امام رسید گفتند : تا قبل از اینکه خبر به صدام نرسیده سریع خارج بشید ... اما دیر شده بود. بسیجی ها که اومدن بیرون، صدام اونجا رو طوری بمباران کرد که تا روستاهای چند کیلومتری حلبچه هم آلوده شدن و کشته شدن
پ.ن: مردم عراق به صورت قبیله ای زندگی می کنند. و هنوز قبایل بعثی و قبایل وابسته به عربستان در عراق وجود دارند به همین خاطر داعش گفته بود: ما یک هفته ای با ایران هم مرز میشیم و وارد ایران میشیم. اما بیشتر قبایل مثل اونها نیستند و تنها زمانی با هم متحد میشن که اسم ایران میاد. خودشون هم گفتند که در نبرد با داعش هم فقط در صورتی قبایل یا هم متحد شدن که گفتن فرماندهان ایرانی جنگ رو مدیریت می کنن یا اینکه فرماندهان نظامی رو مستقیم انتخاب می کنند و الا تا قبل از اون بیشتر قبیله ها به خاطر نزاع و درگیری حاضر نشده بودن وارد میدان بشن
پ.ن: ارتش سرایا خراسانی که یه ارتش در عراق هست و تمام سربازانش خودشون رو سربازان آقای خامنه ای می دونن
پ.ن: ما همه مون آدم حسابی هستیم؟ منافق هایی که زمان جنگ، روی بعثی ها رو توی شکنجه کردن سفید کردند؛ ایرانی نبودند؟ اپوزیسیونی ها ایرانی نیستند؟ دانشجوهایی که جلوی علی مطهری یه د
۱۷.۵k
۰۷ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۶۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.