دلم چون مرغ بی تابی زند بر پنجره خود را

دلم چون مرغِ بی تابی ! زند بر پنجره خود را ...

دوباره آفتابی شو ! وگرنه بی تو می میرد ...


#امیرهوشنگ عظیمی

‌‎
دیدگاه ها (۳)

بی تٌو یعنی در همین ساعاٺ تلخ قهوه خیز میز و فنجان هسٺ و من ...

در جستنم همیشه که در جست و جوی توره زی بقا اگر نبرم،زی فنا ب...

وقتی تو دل خوشی ، همهٔ شهر دل خوشند !خوش باش ، هم به جای خود...

نوشته ام که بدانی عزیز خاطر مایی وگرنه حوصلۀ شعر عاشقانه ندا...

تو آفتابی...هر صبح می تابی بر پنجره ی خيالم...امروز راعاشقان...

دلم کنار تو یک کوه، شانه می خواهدو با تو گوشه ی دنجی شبانه م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط