Part41
Part 41
(بعد از اینکه غذاشون تمام شد)
ات :مرسی خوشمزه بود
تهیونگ: وایسا هنوز مونده
ات :؟؟؟؟
(ویو ات )
تعجب کردم یعنی چی هنوز مونده دیدم تهیونگ رفت تو آشپز خونه یه باکس آورد
ات: این چیه
تهیونگ: وا کن ببین
ات :وا کردم دیدم پر از موچی با طعم های مختلف
تهیونگ: دوست داری موچی
ات: عاااشقشممممممم مرررسیییییییییی
تهیونگ :پس یعنی عاشق من نیستی( ناراحت )
ات :چرااا تو رو هم خیلیییی دوستتت دارم (میره لپای تهیونگ رو میبوسه )
تهیونگ:( لبخند مستطیلی )
ات: ایییی خدااا چقدر بامزه اییی تو
تهیونگ: من کجام بامزست
ات: وقتی میخندی خیلی کیوت کوچولو میشی (کیوت )
تهیونگ : وای ات میخورمتا آنقدر بامزه ای
ات :اگه منو بخوری دیگه ات نداری ( با صدای پچگونه)
تهیونگ :پس نمیخورمت میکنمت
ات :عهههه نمووخاممممم
(بعد از اینکه غذاشون تمام شد)
ات :مرسی خوشمزه بود
تهیونگ: وایسا هنوز مونده
ات :؟؟؟؟
(ویو ات )
تعجب کردم یعنی چی هنوز مونده دیدم تهیونگ رفت تو آشپز خونه یه باکس آورد
ات: این چیه
تهیونگ: وا کن ببین
ات :وا کردم دیدم پر از موچی با طعم های مختلف
تهیونگ: دوست داری موچی
ات: عاااشقشممممممم مرررسیییییییییی
تهیونگ :پس یعنی عاشق من نیستی( ناراحت )
ات :چرااا تو رو هم خیلیییی دوستتت دارم (میره لپای تهیونگ رو میبوسه )
تهیونگ:( لبخند مستطیلی )
ات: ایییی خدااا چقدر بامزه اییی تو
تهیونگ: من کجام بامزست
ات: وقتی میخندی خیلی کیوت کوچولو میشی (کیوت )
تهیونگ : وای ات میخورمتا آنقدر بامزه ای
ات :اگه منو بخوری دیگه ات نداری ( با صدای پچگونه)
تهیونگ :پس نمیخورمت میکنمت
ات :عهههه نمووخاممممم
۱۳.۹k
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.