سلطنت بی پایان پارت 15
سلطنت بی پایان پارت 15
میاد تا پانسمان پاتو عوض کنه گفتم تورو خدا نکشش تهیونگ گفت نترس فقط می خوام خوشگذرونی کنیم حالا مراقب خودت باش دوست ندارم بلای سر خودت بیاری تا موقع عروسیمو
گفتم اما تهیونگ گفت مواظب خودت باش دوست دارم گفتم من خداحافظ😥🤎 بعد دکتر آمد دکتر زن بود گفت سلام من یجینم همسر چیهوب هستم آقای تهیونگ گفت که بیام و پانسمان پاتو عوض کنم گفتم من جیسونگم از اشناهیت خوشبختم بعد اون آمد کنار تخت نشست و جعبه کمک های اولیه رو برداشت و پاند پامو باز کرد از پام خون آمد گفت راه رفتی گفتم آره گفت یه کی از بخیه ها باز شده باید بخیع بزنم اگه راه بری پات خوب نمیشه گفتم باشه بعد که پامو بخیه زد با باند پامو بست🤕👩⚕️بعد یه دماسنج رو سرم گذاشت گفت حالت خوبه اگه پات درد کرد منو صدا کن سرمو تکون دادم بعد رفت من دراز کشیدم و کم کم خوابم برد شب شده بود که تهیونگ آمد خونه با یه سگ من خواب بودم آمد اتاق لباسشو عوض کرد و رفت
یه غذا درست کنه چون من نمی تونستم درست کنم چون نمی تونستم پامو بلند کنم داشتم خواب میدیدم که تهیونگ یه گلوله به سر داهیون زد که از خواب پریدم تهیونگ آمد پیشم گفت خوبی گفتم داهیون رو که نکشتی تهیونگ گفت 😠نه !!بعد رفت طرف پنچ
شرایط پارت بعد
لایک 20
کامنت 12
اگه فیک سلطنت بی پایان رو دوس دارید شرایط رو قبول کنید و انجام بدید توت فرنگی هام🍓
میاد تا پانسمان پاتو عوض کنه گفتم تورو خدا نکشش تهیونگ گفت نترس فقط می خوام خوشگذرونی کنیم حالا مراقب خودت باش دوست ندارم بلای سر خودت بیاری تا موقع عروسیمو
گفتم اما تهیونگ گفت مواظب خودت باش دوست دارم گفتم من خداحافظ😥🤎 بعد دکتر آمد دکتر زن بود گفت سلام من یجینم همسر چیهوب هستم آقای تهیونگ گفت که بیام و پانسمان پاتو عوض کنم گفتم من جیسونگم از اشناهیت خوشبختم بعد اون آمد کنار تخت نشست و جعبه کمک های اولیه رو برداشت و پاند پامو باز کرد از پام خون آمد گفت راه رفتی گفتم آره گفت یه کی از بخیه ها باز شده باید بخیع بزنم اگه راه بری پات خوب نمیشه گفتم باشه بعد که پامو بخیه زد با باند پامو بست🤕👩⚕️بعد یه دماسنج رو سرم گذاشت گفت حالت خوبه اگه پات درد کرد منو صدا کن سرمو تکون دادم بعد رفت من دراز کشیدم و کم کم خوابم برد شب شده بود که تهیونگ آمد خونه با یه سگ من خواب بودم آمد اتاق لباسشو عوض کرد و رفت
یه غذا درست کنه چون من نمی تونستم درست کنم چون نمی تونستم پامو بلند کنم داشتم خواب میدیدم که تهیونگ یه گلوله به سر داهیون زد که از خواب پریدم تهیونگ آمد پیشم گفت خوبی گفتم داهیون رو که نکشتی تهیونگ گفت 😠نه !!بعد رفت طرف پنچ
شرایط پارت بعد
لایک 20
کامنت 12
اگه فیک سلطنت بی پایان رو دوس دارید شرایط رو قبول کنید و انجام بدید توت فرنگی هام🍓
۴.۸k
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.