-من تو سال ۱۴۰۱؛
-من تو سال ۱۴۰۱؛
خیلی چیزا یاد گرفتم،خیلی چیزا تجربه کردم. خیلی جاها خسته شدم،خیلی جاها افتادم و کسی نبود دستمو بگیره. خیلی وقتا شکستم و خندیدم. خیلیارو از دست دادم. دوستامو از دست دادم. از رفیقام دور شدم و وانمود کردم همه چی خوبه.
هر لحظه بیشتر به این موضوع که فقط من برای خودم باقی میمونم پی میبردم و بیشتر تو خودم غرق میشدم و احساساتمو از دست میدادم به حدی که بهم میگفتن دوستات چیجوری تحملت میکنن؟
هر روزم با بحث شروع میشد و هر شب با دعوا تموم میشد. فرقی هم نداشت که با کی ولی انگار همه با من مشکل داشتن.
ولی با تموم اینا فکر میکنم همچین سال بدی هم نبوده این تازه شروع منه!
شاید غمگین و خسته باشم ولی ایمان دارم. ایمان دارم که میشه و من راضی از نتیجه امتحان زندگی لبخند میزنم. شاید اون موقع بتونم به یه خواب آروم برم،بدون هیچ دغدغهای.
#حسم:)
خیلی چیزا یاد گرفتم،خیلی چیزا تجربه کردم. خیلی جاها خسته شدم،خیلی جاها افتادم و کسی نبود دستمو بگیره. خیلی وقتا شکستم و خندیدم. خیلیارو از دست دادم. دوستامو از دست دادم. از رفیقام دور شدم و وانمود کردم همه چی خوبه.
هر لحظه بیشتر به این موضوع که فقط من برای خودم باقی میمونم پی میبردم و بیشتر تو خودم غرق میشدم و احساساتمو از دست میدادم به حدی که بهم میگفتن دوستات چیجوری تحملت میکنن؟
هر روزم با بحث شروع میشد و هر شب با دعوا تموم میشد. فرقی هم نداشت که با کی ولی انگار همه با من مشکل داشتن.
ولی با تموم اینا فکر میکنم همچین سال بدی هم نبوده این تازه شروع منه!
شاید غمگین و خسته باشم ولی ایمان دارم. ایمان دارم که میشه و من راضی از نتیجه امتحان زندگی لبخند میزنم. شاید اون موقع بتونم به یه خواب آروم برم،بدون هیچ دغدغهای.
#حسم:)
۶.۳k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.