گریه های تلخ او با ادعایش جور نیست
گریه های تلخ او با ادعایش جور نیست
عاشقم اما هوایم با هوایش جور نیست
گر چه تا فصل رسیدن یک قدم مانده ولی
صبر با اصرار بی چون و چرایش جور نیست
خواستم معشوقه ی تنهای او باشم ، نشد
بخت من با مصلحت های خدایش جور نیست
با تمام دردهای او صدایم جور بود
با منِ درد آشنا اما صدایش جور نیست
کاسه ی اشکِ خودم را ریختم پشتِ سرش
زیر لب خندید و دیدم خنده هایش جور نیست
پشتِ هم اسمِ مرا آهسته نجوا کرد و رفت
رفتنش با ذکر جانسوزِ دعایش جور نیست
"دوستت دارم" فقط یک ادعای کذب بود
تیترهای زندگی با محتوایش جور نیست
عاشقم اما هوایم با هوایش جور نیست
گر چه تا فصل رسیدن یک قدم مانده ولی
صبر با اصرار بی چون و چرایش جور نیست
خواستم معشوقه ی تنهای او باشم ، نشد
بخت من با مصلحت های خدایش جور نیست
با تمام دردهای او صدایم جور بود
با منِ درد آشنا اما صدایش جور نیست
کاسه ی اشکِ خودم را ریختم پشتِ سرش
زیر لب خندید و دیدم خنده هایش جور نیست
پشتِ هم اسمِ مرا آهسته نجوا کرد و رفت
رفتنش با ذکر جانسوزِ دعایش جور نیست
"دوستت دارم" فقط یک ادعای کذب بود
تیترهای زندگی با محتوایش جور نیست
۳۷۴
۲۹ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.