شیرین تر از آنی که تو را قند بنامم

شیرین تر از آنی که تو را قند بنامم
بگذار تو را دلبر دلبند بنامم
لبخند تو را دیدم وگفتم که لبت را
باید عسل ناب دماوند بنامم
از راه بدر برده مرا چشم سیاهت
او را پس از این کاهش هنرمند بنامم
دست ودلمان را که به هم دوخته بگذار
مژگان تو را بانی پیوند بنامم
پشت سر مجنون بگذارید خودم را
دیوانه ی زنجیری این بند بنامم
بگذار که تا فرصت دادوستدی هست
این عشق تو را آیت لبخند بنامم🌹
دیدگاه ها (۳)

〽️بندی زده بر پای من، آن یار بی پروای من〽️بر هم زده پرگار ...

از بس که برآورد غمت آه از منترسم که شود به کام بدخواه از مند...

جز در بغل گرم شما جایم نیست!از سوزش داغ بوسه پروایم نیست!بای...

‏عاشق هم میشین مثل صادق هدایت عاشق بشین که میگه؛"او را نه تن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط