هچس نمتواند غروب خورشد ه با هم ددم آرامش ه ن
هيچكس نميتواند غروب خورشيدي كه با هم ديديم آرامشي كه كنارت داشتم و آنطور كه تو نگاهم ميكردي را به من هديه دهد.
من همه اين زيبايی ها را با تو تجربه كردم.
تو از راه رسيدي و من حكمت تمام سختيهايي كه كشيده بودم را فهميدم.
تو براي رهايي من از اسارتي كه خودم ساخته بودم آمدي و مرا دوباره با جهان آشتي دادي و فهميدم عشق يعني آزادي و اين درسي بود كه سالها براي فهميدنش رنج كشيدم...
📌مولانا:پس زخم هایمان چه
شمس: نور از میان همین زخم ها وارد می شود...
.
من همه اين زيبايی ها را با تو تجربه كردم.
تو از راه رسيدي و من حكمت تمام سختيهايي كه كشيده بودم را فهميدم.
تو براي رهايي من از اسارتي كه خودم ساخته بودم آمدي و مرا دوباره با جهان آشتي دادي و فهميدم عشق يعني آزادي و اين درسي بود كه سالها براي فهميدنش رنج كشيدم...
📌مولانا:پس زخم هایمان چه
شمس: نور از میان همین زخم ها وارد می شود...
.
- ۲۷۰.۲k
- ۱۰ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط