این شعرواسه بعضیا ک میگن درکی از شعر ندارم

این شعرواسه بعضیا ک میگن درکی از شعر ندارم

دوباره می نویسمت ..کنارِ بیت آخرم
وچکه چکه می چکم...به سطر های دفترم

تو تازیانه می زنی به زخمه ی خیال من
من آب و دانه می دهم به خوش خیالِ باورم

تو مثل ماهِ برکه ای ...و من غریق مست شب
دوباره تو ..دوباره من..شناوری ..شناورم

شنیده ام زپنجره سراغ من گرفته ای؟
هنوز مثل قاصدک ..میانِ کوچه پرپرم

گلایه از قفس کمی...کمی عجیب میرسد
خودم قفس خریده ام ...برای این کبوترم

شبی بخواب دیدمت...میانِ تنگِ کوچه ها
قدم زنان ..قدم زنان..تو را به خانه می برم

غزل بخواب می رود...به انتها رسیده ام
تمام من چکیده شد..کنارِ بیت آخرم ...
دیدگاه ها (۳)

این شعر تقدیم ب فاطمه جان ک با نظرم دلخورش کردم امیدوارم ببخ...

این گل تقدیم ب آجی مرجان خودم ک فردا تولدشه تووووووولدت مبار...

خاص ک داشته باشی خیلی خوبهاگه چرتم بنویسی استیکر خنده میزنه ...

بعضیا تو اینجا مثل مامور 007 هستن..- نه عکسه پروفایلشون معلو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط