جانان نظری کو ز وفا داشت ندارد

جانان نظری کو ز وفا داشت ندارد.

لطفی که از این پیش به ما داشت ندارد

رحمی که به این غمزده‌اش بود نماندست.

لطفی که به این بی سرو پا داشت ندارد

آن پادشه حسن ندانم چه خطا دید
کان لطف که نسبت به گدا داشت ندارد

گر یار خبردار شود از غم عاشق
جوری که به این قوم روا داشت ندارد

وحشی اگر از دیده رود خون عجبی نیست
کان گوشهٔ چشمی که به ما داشت ندارد.
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۴)

‌‌ﻣﻦ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭﮎ ﮐﻨﻨﺪ ﺁﺱ ﺗﻮﯾﯽ ﻣﺎﻩ ﺗﻮﯾﯽ، ﺷﺎﻩ ﺗﻮﯾﯽ ﻧﮕ...

گفته بودی همیشه خواهی ماند...سنگ بارید،شیشه خواهی ماندگفته ب...

لیلای من باش!و برایم شاعری کن !تا من شوم" مجنون " وهی دورت ب...

ساغری،دردانه ای ،جانم به جانت بسته استگوهری،تک دانه ای،جانم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط