روزی مجنون از سجاده شخصی عبور کرد مرد نماز را شکست و گفت

روزی مجنون از سجاده شخصی عبور کرد، مرد نماز را شکست و گفت:مردک!! در حال راز و نیاز با خدا بودم تو چگونه این رشته را بریدی؟
مجنون لبخندی زد و گفت:من عاشق لیلی یکی از بندگان خدا هستم و تو را ندیدم و تو که عاشق خدایی چگونه مرا دیدی؟
دیدگاه ها (۲)

خسته

فراموش نمیکنیم!!! این تصاویر مربوط به شهدایی هستند که به دست...

واقعا خندیدم

بعله

خودشناسی و خداشناسی ـ ۱ترسِ اشتباهبهرام:از خدایی ترسیدمکه تو...

من بی حیا نیستم💠روزی روزگاری، عابد خداپرستی بود که در عبادت...

من بی حیا نیستم💠روزی روزگاری، عابد خداپرستی بود که در عبادت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط