باز امشب غزلی نج دلم زندانی است

باز امشب غزلی كنج دلم زندانی است
آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است

هيچ كسی تلخی لبخند مرا درک نكرد
های های دل ديوانه ی من پنهانی است
دیدگاه ها (۲۷)

ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشقهر عمل اجری و هر کرده جزایی...

من آن سکوت شکسته در آسمان توامو تو درآمد دنیا و آفتاب منیچقد...

روان در اوج خیالم چو رود می مانیهمیشه جاری و مانا در عمق خوا...

نفس پس از گذرت از حساب می افتدو تو دلیل نفس های بی حساب منیر...

"چه کنم با دل وامانده که دلتنگ شده؟ساز دلتنگیم امشب چه بد آه...

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

❁﷽❁#تو_فقط_گریه_نکناز نجف…امشب نجف آرام نیست…روضه‌ای خواندم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط