Revenge on others❤️🔥
Revenge on others❤️🔥
part24
جیهوپ: یعنی چیزه حالا که همه ما یکم صمیمی هستیم...خوب میتونیم یک اکیپ خوب باشیم...در نتیجه می تونیم از خیلی از بچه های این مدرسه انتقام بگیریم...
یوری:مثل این که دلت خیلی پره؟..
جیهوپ:هوم...چند نفر هستن که خوب تو ذهنم دارمشون..اگه انتقام بگیریم خودمون آروم میشیم..
جیمین:ما به تو کمک میکنیم ولی تهش به ما چی میرسه؟..
جیهوپ:منم به شما کمک میکنم تا از کسایی که میخواین انتقام بگیرین..(ترسناک)
تهیونگ:این خوبه...بنظر منم گروه خوبی میشیم...
یوری:اوه...عجب شما یه حرف مثبت زدی...
تهیونگ:یه چیزی میگم یوری همیشه یادت بمونه...آدم ها خودشون تصمیم میگیرن با چه کسایی خوب برخورد کنن و با چه کسایی سرد شایدم با اون ها احساس راحتی ندارن....که بد برخورد میکنن...تو که از دل آدم ها خبر نداری....بی خودی قضاوت نکن..(خیلی سرد)
تهیونگ معلوم بود عصبی شده اما سعی داره آروم باشه...اونم از دست تیکه انداختن های یوری خسته شده بود....یوری بعد حرف تهیونگ فقط نگاه خیره ای بهش کرد و دیگه چیزی نگفت....
جونگکوک:خوب...جیهوپ دوست داری اول از کی انتقام بگیری؟...
جیهوپ:آم...چانیول...
جیمین:چرا مگه چیکار کرده؟؟...
جیهوپ:خوب...خیلی کتکم می‌زد و...
جونگکوک:لازم نیست بقیه شو بگی...بچه ها...بلند شین بریم غذا مونو که خوردیم...الان تایم کلاس شروع میشه...
یوری:ای کاشک همین امروز میرفتیم سراغ چانیول...
جونگکوک:معلومه که میریم...
جیهوپ:درس؟..کلاس چی؟...
تهیونگ:حلش میکنم..(سرد و رفت)
یوری:حلش می کنم(اداش رو درآورد)
جیمین:اگه این کارو جلو خودش میکردی زندت نمی زاشت...
جونگکوک:رو کارمون تمرکز کنیم...اول باید پاتوق چانیول رو پیدا کنیم...
یوری:همه قلدر ها که میرن پشت مدرسه باز پاتوق چیه این وسط؟..
جونگکوک:میفهمی....بیاین دنبالم...
هرسه نفر دیگه پشت جونگکوک رفتن و بعد تهیونگ هم بهشون اضافه شد....پشت در مدرسه رفتن..اما کنار در یه درخت بود پشت اون راهی بود که می‌شد از دیوار بالا رفت و از مدرسه خارج شد...
جونگکوک:خوب زود باشید یکی یکی برین....
جیهوپ:از مدرسه بریم؟..اما کمیته چی؟...
تهیونگ:همه زنگ ها حضور خوردیم...کسی از رفتنمون با خبر نمیشه....
جونگکوک:حالا فهمیدی؟...زود باشین برین بالا..
اول یوری رفت بعد جیمین و بعد جیهوپ و جونگکوک در آخر تهیونگ که مطمعن شد همه چی امنه...پشت سر اون ها رفت...همشون پشت سر هم رفتن...از کوچه مدرسه خارج شدن دوتا موتر کنار تیر برق بود...
جونگکوک:دو نفر بیاین با من یک نفر بره با تهیونگ....
جیهوپ:من با تهیونگ میرم...
تهیونگ:سوار شو...
لایک و کامنت یادتون نره❤️
part24
جیهوپ: یعنی چیزه حالا که همه ما یکم صمیمی هستیم...خوب میتونیم یک اکیپ خوب باشیم...در نتیجه می تونیم از خیلی از بچه های این مدرسه انتقام بگیریم...
یوری:مثل این که دلت خیلی پره؟..
جیهوپ:هوم...چند نفر هستن که خوب تو ذهنم دارمشون..اگه انتقام بگیریم خودمون آروم میشیم..
جیمین:ما به تو کمک میکنیم ولی تهش به ما چی میرسه؟..
جیهوپ:منم به شما کمک میکنم تا از کسایی که میخواین انتقام بگیرین..(ترسناک)
تهیونگ:این خوبه...بنظر منم گروه خوبی میشیم...
یوری:اوه...عجب شما یه حرف مثبت زدی...
تهیونگ:یه چیزی میگم یوری همیشه یادت بمونه...آدم ها خودشون تصمیم میگیرن با چه کسایی خوب برخورد کنن و با چه کسایی سرد شایدم با اون ها احساس راحتی ندارن....که بد برخورد میکنن...تو که از دل آدم ها خبر نداری....بی خودی قضاوت نکن..(خیلی سرد)
تهیونگ معلوم بود عصبی شده اما سعی داره آروم باشه...اونم از دست تیکه انداختن های یوری خسته شده بود....یوری بعد حرف تهیونگ فقط نگاه خیره ای بهش کرد و دیگه چیزی نگفت....
جونگکوک:خوب...جیهوپ دوست داری اول از کی انتقام بگیری؟...
جیهوپ:آم...چانیول...
جیمین:چرا مگه چیکار کرده؟؟...
جیهوپ:خوب...خیلی کتکم می‌زد و...
جونگکوک:لازم نیست بقیه شو بگی...بچه ها...بلند شین بریم غذا مونو که خوردیم...الان تایم کلاس شروع میشه...
یوری:ای کاشک همین امروز میرفتیم سراغ چانیول...
جونگکوک:معلومه که میریم...
جیهوپ:درس؟..کلاس چی؟...
تهیونگ:حلش میکنم..(سرد و رفت)
یوری:حلش می کنم(اداش رو درآورد)
جیمین:اگه این کارو جلو خودش میکردی زندت نمی زاشت...
جونگکوک:رو کارمون تمرکز کنیم...اول باید پاتوق چانیول رو پیدا کنیم...
یوری:همه قلدر ها که میرن پشت مدرسه باز پاتوق چیه این وسط؟..
جونگکوک:میفهمی....بیاین دنبالم...
هرسه نفر دیگه پشت جونگکوک رفتن و بعد تهیونگ هم بهشون اضافه شد....پشت در مدرسه رفتن..اما کنار در یه درخت بود پشت اون راهی بود که می‌شد از دیوار بالا رفت و از مدرسه خارج شد...
جونگکوک:خوب زود باشید یکی یکی برین....
جیهوپ:از مدرسه بریم؟..اما کمیته چی؟...
تهیونگ:همه زنگ ها حضور خوردیم...کسی از رفتنمون با خبر نمیشه....
جونگکوک:حالا فهمیدی؟...زود باشین برین بالا..
اول یوری رفت بعد جیمین و بعد جیهوپ و جونگکوک در آخر تهیونگ که مطمعن شد همه چی امنه...پشت سر اون ها رفت...همشون پشت سر هم رفتن...از کوچه مدرسه خارج شدن دوتا موتر کنار تیر برق بود...
جونگکوک:دو نفر بیاین با من یک نفر بره با تهیونگ....
جیهوپ:من با تهیونگ میرم...
تهیونگ:سوار شو...
لایک و کامنت یادتون نره❤️
۳.۰k
۰۸ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.