چو سرو سیاوش نگونسار دید

چو سرو سیاوش نگونسار دید
شهادت سراپرده دشت خونسار دید

سیاوش بیفکند سر را ز انده نگون
بشد زان سپس لاله واژگون

بیفکند پیل ژیان را به خاک
نه شرم آمدش زان سپهبد نه باک

یکی طشت بنهاد زرین برش
به خنجر جدا کرد از تن سرش

کجا آن که فرموده بد طشت خون
گروی زره برد و کردش نگون

به ساعت گیاهی از آن خون برست
جز ایزد که داند که آن چون برست

#طبیعت #طبیعت_زیبا #زاگرس
#لاله #لاله_واژگون #اشک #اشک_لاله
#ایران #فارس #سپیدان #اردکان
#شعر #ادبیات #شاعر
#شاهنامه #داستان_سیاوش #سیاوش
دیدگاه ها (۱۱)

باید درهای علم به روی همه باز باشدهرجا مزرعه هستهرجا آدم هست...

حقوق طبیعیحقوقی است که بیشتر فلاسفه قدیم و جدید معتقد بوده و...

محبوب من آن‌ مردمانی هستند که پیشتر از بقیه شناخت پیدا کردند...

✡پوریم ؛ بخش چهارم و پایانی⛔️.به گفته تاریخچه دنیای کتاب مقد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط