رمان شوتو
رمان شوتو
پارت 25
که یهویی گوشیم زنگ خورد ایزاوه سنسه بود گوشو جواب دادم
ایزاوا: زود باش بیا مدرسه تبهکارا حمله کردن برای شکست تبهکارا به کلاس ما هم احتیاج دارن
به شوتو گفتم قضیرو توضیح دادمو ازش خواستم که پیش ابجیش بمثنه و مراقبش باشه چون هر لحظه ممکن بود ویلنا برای کشتن اندوار به اونجا حمله کنن فورا رفتم یو ای همه بچه های کلاس اونجا جمع شده بودن
ایزاوا: ببینم شوتو نیومده؟
ا/ت: چون هر لحظه ممکن بود ویلنا برای کشتن اندوار به اونجا حمله کنن پیش خواهرش موند
ایزاوا سرشو تکون دادو گفت: خب تعداد ویلنا مشخص نیست ولی گفته میشه بالایه 1000 نفرن
همه ی بچه ها ترس برشون داشته بود
ایزاوا: خب ما الان به دو گروه تقسیم میشیم گروه اول گروهه باکاگو عه که کیریشیما و ••• عضو گروهشن بقیه بچه ها هم چون شوتو نیست سر گروهشون دکو میشه من تو گروه دکو بودم
ایزاوا: خب بریم سر اصل مطلب گروه باکاگو از سمت•••
و رفتیم تا ویلنارو شکست بدیم که چند دقیقه بعد ایزاوا بهمون خبر داد که نقشه ویلانارو فهمیدو و نقشه ما هم عوض میشه ویلنا قصد داشتن اندوار و بعد هاکس رو بکشن ولی اونها محل دقیق اندوار و هاکس رو نمیدونستم به همین خاطر تصمیم گرفتن به خونه هاشون حمله کنن پس گروه باکاگو رفتن سمت خونه هاکس وما همسمت خونه اندوار یا همون شوتو اینا ولی ما دیر رسیده بودیمفویومی رو باگلوله زده بودن ولی خوشبختانه نمرده بود همجه پر از یخ بود و گل و گیاها هم اتیش گرفته بثدن بعضی از اتیشا ابی بودن
پارت 25
که یهویی گوشیم زنگ خورد ایزاوه سنسه بود گوشو جواب دادم
ایزاوا: زود باش بیا مدرسه تبهکارا حمله کردن برای شکست تبهکارا به کلاس ما هم احتیاج دارن
به شوتو گفتم قضیرو توضیح دادمو ازش خواستم که پیش ابجیش بمثنه و مراقبش باشه چون هر لحظه ممکن بود ویلنا برای کشتن اندوار به اونجا حمله کنن فورا رفتم یو ای همه بچه های کلاس اونجا جمع شده بودن
ایزاوا: ببینم شوتو نیومده؟
ا/ت: چون هر لحظه ممکن بود ویلنا برای کشتن اندوار به اونجا حمله کنن پیش خواهرش موند
ایزاوا سرشو تکون دادو گفت: خب تعداد ویلنا مشخص نیست ولی گفته میشه بالایه 1000 نفرن
همه ی بچه ها ترس برشون داشته بود
ایزاوا: خب ما الان به دو گروه تقسیم میشیم گروه اول گروهه باکاگو عه که کیریشیما و ••• عضو گروهشن بقیه بچه ها هم چون شوتو نیست سر گروهشون دکو میشه من تو گروه دکو بودم
ایزاوا: خب بریم سر اصل مطلب گروه باکاگو از سمت•••
و رفتیم تا ویلنارو شکست بدیم که چند دقیقه بعد ایزاوا بهمون خبر داد که نقشه ویلانارو فهمیدو و نقشه ما هم عوض میشه ویلنا قصد داشتن اندوار و بعد هاکس رو بکشن ولی اونها محل دقیق اندوار و هاکس رو نمیدونستم به همین خاطر تصمیم گرفتن به خونه هاشون حمله کنن پس گروه باکاگو رفتن سمت خونه هاکس وما همسمت خونه اندوار یا همون شوتو اینا ولی ما دیر رسیده بودیمفویومی رو باگلوله زده بودن ولی خوشبختانه نمرده بود همجه پر از یخ بود و گل و گیاها هم اتیش گرفته بثدن بعضی از اتیشا ابی بودن
۲.۸k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.