دوستت دارم

دوستت دارم
و هراسانم دقایقی بگذرند
که بر حریر دستانت دست نکشم
و چون کبوتری بر گنبدت ننشینم
و در مهتاب شناور نشوم
سخن ات شعر است
خاموشی ات شعر
و عشقت
آذرخشی میان رگ هایم
چونان سرنوشت..
دیدگاه ها (۶۶)

یار با ما ،بی‌وفایی می‌کندبی‌گناه از من جدایی می‌کندشمعِ جان...

نه مراطاقتِ غربتنه تو راخاطرِ قربتدل نهادم به صبوریکه جز این...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط