اون موقع ها که فیفا بازی می کردم، یک عادتی که داشتم این ب
اون موقعها که فیفا بازی میکردم، یک عادتی که داشتم این بود که اگه میدیدم یه تیمی یه بازیکن خیلی خوب داره، میخریدمش، ولی معمولا انقد تیم خودم خوب میشد که خیلی از اون بازیکنهای خوب به دردم نمیخوردن دیگه، ولی من میخریدمش تا بقیه تیمها نتونن ازش استفاده کنن و جلوی من قوی بازی کنن، یه چند سالی نگهشون میداشتم، سنشون که زیاد شد و ضعیفتر شدن، به یه تیم در پیت دور افتاده میفروختمشون... .
بعضیارم دیدم که تو رابطههاشون، تو دوستیهاشون، میان همچین کاری میکنن، یه دختر خیلی خوب یا یه پسر خیلی خوب، یا اصن عاطفی هم نه، رفاقتی... میارنشون نزدیک خودشون... بدون اینکه ازشون استفاده کنن و بهشون بها بدن... همینجوری میذارن طرف بمونه، تا خسته و پیر و دلمرده بشه... بعد که دیگه به درد نخورد میندازنش دور... آقا ما تو بازیم از اون کارا میکردیم تهش عذاب وجدان داشتیم. نکنید تورو خدا، نکنید.
بعضیارم دیدم که تو رابطههاشون، تو دوستیهاشون، میان همچین کاری میکنن، یه دختر خیلی خوب یا یه پسر خیلی خوب، یا اصن عاطفی هم نه، رفاقتی... میارنشون نزدیک خودشون... بدون اینکه ازشون استفاده کنن و بهشون بها بدن... همینجوری میذارن طرف بمونه، تا خسته و پیر و دلمرده بشه... بعد که دیگه به درد نخورد میندازنش دور... آقا ما تو بازیم از اون کارا میکردیم تهش عذاب وجدان داشتیم. نکنید تورو خدا، نکنید.
۱.۲k
۲۴ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.