بسم رب العلیم

بسم رب العلیم

#داستان_کوتاه
دست بالای دست بسیار اس

زن با شوهرش غذا میخورد.
فقیری درب خانه را زد. زن بلند شد و دید که فقیر است. غذایی برداشت تا به او بدهد.
شوهرش گفت: کیست ،؟
زن جواب داد،: فقیر است برایش غذا میبرم
شوهرش مانع شد تا اینکه جر و بحثشان بالا گرفت و کارشان به طلاق کشید.

سالیان سال گذشت و زن, شوهر دیگری گرفت.
روزی با شوهر دومش غذا میخورد
که فقیری در خانه را زد , مرد در را باز کرد.
دید که فقیری است که نیاز به غذا دارد. به خانه برگشت و گفت. : ای زن غذایی برای فقیر ببر.
زن فورا بلند شد و غذا را برد
اما


زن با چشمانی پر از اشک برگشت.
شوهرش گفت چه شده زن.؟؟
زن گفت: این فقیر که در خانه آمده شوهر قبلی من است.

مرد زنش را در آغوش گرفت و گفت:
من هم همان فقیری هستم که آن روز به در خانه شوهرت آمدم.

هیچ گاه زمانه را دست کم نگیریم
دست بالای دست بسیار است.......

اللهم عجل لولیک فرج
__________________________
پیج فرهنگی مذهبی جاء الحق و زهق الباطل
http://line.me/ti/p/%40iqh5001v
http://line.me/ti/p/%40iqh5001v

ارتباط با ادمین ...:
http://line.me/ti/p/~yaldazarrin
حامد
دیدگاه ها (۸)

دوستت دارم .... ❤❤بخواهی یا نخواهی...بیایی یا نیایی... من ...

چشم اقا اول سالمان را بهحرمت چادری خاکیپهلویی شکستهدری سوخته...

خواهر با حجابم...وقتی دلت میگیره از پوزخندهایه به ظاهر روشنف...

بسم الله الرحمن الرحیم خطبه 207 : ضر حفظ ا...

فاطمه واژه ی بی خاتمه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط