از انگشتانم شروع کردی

☘ ☘ ☘

از انگشتانم شروع کردی 
آرام آرام 
بالا خزیدی 
در یاخته هایم رخنه کردی 
یادم هست 
بند دلت را 
با میخ به سینه ام کوبیدی 
خستگی هایت را 
پشت به پشت 
به من تکیه دادی 
و من، همچنان ایستاده بودم 
آری 
پیچک ها 
در اوج بی خبری دیوار قد می کشند. 


" شهریار شفیعی "
دیدگاه ها (۱)

r

r

هرچه از عشق سرودیم به جایی نرسیدصحبت دل شده فریاد صدایی نرس...

گاهی اوقات،بهتر است همه چیز راآنطور که هست رها کرد،اندوه را ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط