عاشق کبوتر بود

عاشقِ کبوتر بود !
می گفت پرنده ای "وفادار" تر از آن نیست .
رهایش که می کنی هرجا برود، خیالت راحت است که بر می گردد ...

فقط دو روز حواسش پرت شد ،
فقط دو روز فراموششان کرد ،
همه شان رفتند ،
همه شان گم شدند !
او دانه می ریخت اما دیر بود ،
هیچ کدامشان بر نگشتند !

مشکل اینجاست ؛
ما فراموش کرده ایم که هیچ تعهدی "یک طرفه" نیست
وفادار ترین کبوتر هم ، برای ماندنش ؛
دانه می خواهد ،
"توجه" می خواهد ،
"عشق" می خواهد ...
هیچ کبوتری ، ناگزیر به ماندن نیست،
هیچ کبوتری !!!

#نرگس_صرافیان_طوفان
دیدگاه ها (۲۵)

تا کرب و بلا هست ، زمین را عشق استآه دل همواره غمین را عشق ا...

حرم حضرت زینب 🌸🍃🌷 السلام عَلے مَن اُریقَ بالظُّلمِ دَمُہُ سل...

رسیدن قدم اول رفتنه.آدما نمیان که بمونن،اونا میان که بهت برس...

همین الان شام غریبان ،، آه یا زینب🌷🌷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط