داشتمــــ گریهــ میکردم...
داشتمــــ گریهــ میکردم...
دِراز کشیدمـــ...
بهِــ آسِمون نگاه کردمــ
گفتمــ شاید خــدا اشکامو ببینه یِهــ کاری کنهــ...
دستامُو بردمـ بالا
تا دستای خطــ خطیمو ببینهــ شاید دلشــ سوختـ
یادمــ اومد یکیــ گفتــ
خدا تو قلبـــ ادماستــــ
دستمو گذاشتمـــ روقلبمــــ...
دیگهــ قلبمــ نـــزد.....
دِراز کشیدمـــ...
بهِــ آسِمون نگاه کردمــ
گفتمــ شاید خــدا اشکامو ببینه یِهــ کاری کنهــ...
دستامُو بردمـ بالا
تا دستای خطــ خطیمو ببینهــ شاید دلشــ سوختـ
یادمــ اومد یکیــ گفتــ
خدا تو قلبـــ ادماستــــ
دستمو گذاشتمـــ روقلبمــــ...
دیگهــ قلبمــ نـــزد.....
۶۲۴
۱۷ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.