دل غریب من از گردش زمانه گرفت

🏴 🕊 دل غریب من از گردش زمانه گرفت

به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت

شبانه بغض گلو گیر من کنار بقیع

شکست و دیده ز دل اشک دانه دانه گرفت

کنار پنجره‌ها دیدگان پر اشکم

سراغ مدفن پنهان و بی نشانه گرفت

نشان شعله و درد و نوای زهرا را

توان هنوز ز دیوار و بام خانه گرفت

مصیبتی است علی را که پیش چشمانش

عدو امید دلش را به تازیانه گرفت

چه گفت فاطمه کانگونه با تأثر و غم

علی مراسم تدفین او شبانه گرفت

فراق فاطمه را بوتراب باور کرد

شبی که چوبه تابوت را به شانه گرفت
🕊
▪ ️🕊
دیدگاه ها (۲)

🏴 قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء سلام اللّه علیها: نَحْنُ وَسیلَ...

🕊 قاسم پارسال فاطمیه گفت فاطمیه سال دیگر من نیستم🏴 یکی از دو...

🏴 با رفتنت ای زهرا ، از خانه صفا رفتهزینب به حسین گوید، مادر...

🏴 فاطمیه آمد و آن مونس و همدم کجاست؟ شمع میپرسد ز پروانه گل...

‌‌دل غریب من از گردش زمانه گرفتبه یاد غربت زهرا شبی بهانه گر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط