پسرانی را میبینم هر لحظه
پسرانی را میبینم هر لحظه
سرگردان و بی مقصد
آواره در کوچه ها
یا سوار بر ماشین ها
چشم هایی از هوس متلاشی
یا افکاری پوچ و هیچ
کاغذ و خودکار به دست و گاهی
دهانی آماده برای تیکه پرانی
بدان . . .
نه موهایی در هم آمیخته
نه قدی بلند
و نه لباس های برند
آنچه تو را برایم مرد میکند
مردانگی توست
من زنانگی ام را از سر راه نیاورده ام
که به هوس های تو بسپارم
تو از زن چه میفهمی؟
عروسکی خوش آب و رنگ
برای چند صباحی بازی؟
نیش هایت همیشه باز است
و دهنت بوی گند دود میدهد
هرچه بخواهی از آن بیرون می اندازی
حرف های درشت ، حرف های زشت
تو از مردانگی چه میدانی؟
در این میان مردانی را میشناسم
که کنارشان آرامش می یابی
مردانی ک تو را برحسب زیبایی ظاهر نمی سنجند
قلبت را در می یابند و با صدایشان خوشبختی را طنین انداز میکنند
ته ریش کمی دارند ، چشم هایشان درخشان است
زمزمه لب هایشان لبیک یا زینب
اینان با عشق ، قنوت نماز را می گویند
با قلب دختران بازی نمی کنند
اینان بر خدا توکل میکنند
تا عشقشان را با یک نفر به اشتراک بگذارند
و من هم میدانم یکی هست
در این کره خاکی
تا حوایش شوم
او ادم است و از جنس من نیست
اما روحش به وسعت من است
خداروشکر زمین گرد است
آنقد دور زمین میگردم
تا پیدایش کنم
دختر جنگجو و آرزوگر ما امروز
برای یافتن نیمه گمشده اش
این چنین زنده است
نه برای دیدن لات های خیابان!
من به این احساس رسیده ام
که زن و مرد برابر نیستند
در واژه احساس زن، سروری میکند
و در واژه استقامت ، مرد پادشاهی
البته ب شرط آنکه
مرد مرد و زن زن باشد!
سرگردان و بی مقصد
آواره در کوچه ها
یا سوار بر ماشین ها
چشم هایی از هوس متلاشی
یا افکاری پوچ و هیچ
کاغذ و خودکار به دست و گاهی
دهانی آماده برای تیکه پرانی
بدان . . .
نه موهایی در هم آمیخته
نه قدی بلند
و نه لباس های برند
آنچه تو را برایم مرد میکند
مردانگی توست
من زنانگی ام را از سر راه نیاورده ام
که به هوس های تو بسپارم
تو از زن چه میفهمی؟
عروسکی خوش آب و رنگ
برای چند صباحی بازی؟
نیش هایت همیشه باز است
و دهنت بوی گند دود میدهد
هرچه بخواهی از آن بیرون می اندازی
حرف های درشت ، حرف های زشت
تو از مردانگی چه میدانی؟
در این میان مردانی را میشناسم
که کنارشان آرامش می یابی
مردانی ک تو را برحسب زیبایی ظاهر نمی سنجند
قلبت را در می یابند و با صدایشان خوشبختی را طنین انداز میکنند
ته ریش کمی دارند ، چشم هایشان درخشان است
زمزمه لب هایشان لبیک یا زینب
اینان با عشق ، قنوت نماز را می گویند
با قلب دختران بازی نمی کنند
اینان بر خدا توکل میکنند
تا عشقشان را با یک نفر به اشتراک بگذارند
و من هم میدانم یکی هست
در این کره خاکی
تا حوایش شوم
او ادم است و از جنس من نیست
اما روحش به وسعت من است
خداروشکر زمین گرد است
آنقد دور زمین میگردم
تا پیدایش کنم
دختر جنگجو و آرزوگر ما امروز
برای یافتن نیمه گمشده اش
این چنین زنده است
نه برای دیدن لات های خیابان!
من به این احساس رسیده ام
که زن و مرد برابر نیستند
در واژه احساس زن، سروری میکند
و در واژه استقامت ، مرد پادشاهی
البته ب شرط آنکه
مرد مرد و زن زن باشد!
۳.۹k
۱۶ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.