تفکرتایم

#تفکر_تایم🍃

#ادوارد_هشتم بزرگترین پادشاهی جهان رو داشت، اون به هشتادو چند سالگی فکر می کرد.
هشتادوچند سالگی وقتیه که هر چیزی معنای واقعی خودش رو پیدا می کنه، جای چشم زیبا رو نگاه می گیره، جای لب های غنچه رو لبخند و جای دست های لطیف رو نوازش.
ادوارد هشتم پادشاهی بریتانیا رو واسه بودن با زنی که نمی تونست ملکه بشه رها کرد. جای کاخ های لندن رو اتاق اون زن گرفت، جای ثروت اسکاتلند رو لبخندش، جای سفرهای دور ودراز رو قدم زدن باهاش، جای مجلل ترین رستوران ها رو یک فنجان چای همراهش، تا حالا به هشتادوچند سالگی فکر کردی؟
اگه پیر بشی و اونی که می خوای کنارت نباشه، جای همه چیز خالیه، خالیِ خالی...
دیدگاه ها (۲۹)

[ بچه که بودم نگران این بودم که جاهای قشنگ قصه خوابم ببره بز...

تو زبان عربی به آرزوهای باطل و ناممکن که امکان تحققشون وجود ...

وای از آن روزی که تو عاشق شوی و من مجنون پدری از تو درارم که...

یارب نکند بلاکمان فرمودی...😅

فیک عشق وحشی قسمت دوم

دستش رو قلبم بود.هر وقت می فهمید حالم‌ خوش نیست، همین کار رو...

پارت ۴ موضوع : نفرین عشق سیاه لیری: وقتی چسبوندم به دیوار خی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط