ولی ن نمردم زنده بودم ویکی منو نجات داد و آورد به خونش از
ولی ن نمردم زنده بودم ویکی منو نجات داد و آورد به خونش از آب که آوردم بیرون لباسی به تنم نبود و اون یه لباس خودش تنم کرده بود ولی من بیهوش بودم بعد دوساعت بهوش اومدم دیدم یه دختر با خانوادش بالا سرمه و هیچی یادم نیست که گفتم
ت: من کیم شما کی هستید؟
امیلی:من امیلی هستم ۱۹ سالمه کنار این دریا زندگی میکنم خانواده ندارم یعنی مردن و داشتی میمیردی که جونت رو نجات دادم زخمی بودی زحمت هم مداوا کردم
ت: ممنونم ولی من چیزی یادم نیست حتی اسمم چطوری شده؟
امیلی: ببین وقتی اوردمت از آب بالا سرت و یه طرف از قلب زخمی بود فک کنمب بخاطر زخمی که به سرت خورده فراموشی گرفتی یعنی بهتر بگم حافظت رو یادت رفته عاره ولی از رو دست بندت خوندم که نوشته بود اسمت ت هست
ت: عا یعنی الان من چیکا کنم حافظم یادم نیییییی... فقط اسمم ت هست که....
امیلی: از این ببد پیش من زندگی کن باشه؟
ت: چرا؟
امیلی:چون همه چی یو یادت رفته پس پیشم زندگی کن
ت: باشه
سه سال بعدامیلی و ت مثل یه دوست شده بودن وتو یه کافه کار میکردن و زندگی خوبی داشتن و امیلی برای ت یک اسم گذاشته بود به نام فاین یان( این اسم تو فیلم عشق مسموم نگاه کردم حتما ببینید فیلم خوبیه) و برای ت هم یک شناسنامه گرفته بود زندگیشون به خوبی پیش میرفت و جیمین هم رز رو کشت و خیال میکرد اون عامل کشته شدن ت هست ولی اون نبود
و جیمین رئیس شرکت مد لباس شده بود و خودش کوک مافیا هم بودن جیمین یکی از آدم های ثروت مند کره شده بود( یعنی از قبل هم همینطور بود)جیمین یه فرد بی احساس شده بود یکی که اصن سرد شده بود غم تو صداش و چهرش موج میزد و سنگ دل شده بود همش هم بعد از مرگ ت.......
چون پارت ها زیاده مجبورم بخش بخش بزارمشون 🙃♥️
ت: من کیم شما کی هستید؟
امیلی:من امیلی هستم ۱۹ سالمه کنار این دریا زندگی میکنم خانواده ندارم یعنی مردن و داشتی میمیردی که جونت رو نجات دادم زخمی بودی زحمت هم مداوا کردم
ت: ممنونم ولی من چیزی یادم نیست حتی اسمم چطوری شده؟
امیلی: ببین وقتی اوردمت از آب بالا سرت و یه طرف از قلب زخمی بود فک کنمب بخاطر زخمی که به سرت خورده فراموشی گرفتی یعنی بهتر بگم حافظت رو یادت رفته عاره ولی از رو دست بندت خوندم که نوشته بود اسمت ت هست
ت: عا یعنی الان من چیکا کنم حافظم یادم نیییییی... فقط اسمم ت هست که....
امیلی: از این ببد پیش من زندگی کن باشه؟
ت: چرا؟
امیلی:چون همه چی یو یادت رفته پس پیشم زندگی کن
ت: باشه
سه سال بعدامیلی و ت مثل یه دوست شده بودن وتو یه کافه کار میکردن و زندگی خوبی داشتن و امیلی برای ت یک اسم گذاشته بود به نام فاین یان( این اسم تو فیلم عشق مسموم نگاه کردم حتما ببینید فیلم خوبیه) و برای ت هم یک شناسنامه گرفته بود زندگیشون به خوبی پیش میرفت و جیمین هم رز رو کشت و خیال میکرد اون عامل کشته شدن ت هست ولی اون نبود
و جیمین رئیس شرکت مد لباس شده بود و خودش کوک مافیا هم بودن جیمین یکی از آدم های ثروت مند کره شده بود( یعنی از قبل هم همینطور بود)جیمین یه فرد بی احساس شده بود یکی که اصن سرد شده بود غم تو صداش و چهرش موج میزد و سنگ دل شده بود همش هم بعد از مرگ ت.......
چون پارت ها زیاده مجبورم بخش بخش بزارمشون 🙃♥️
۴.۳k
۲۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.