تو کجائی سهراب
''تو کجائی سهراب''...؟
خانه دوست فروریخت سرم...
آرزویم را دستی دزدید...
آبرویم را حرفی له کرد...
مانده ام عشق کجا مدفون شد...
به چه جرمی غزلم را خواندند...
به چه جرمی همه را سوزاندند...
''گله دارم سهراب''
دل من سخت گرفتست بگو...
هوس آدمها تا کجا قلب مرا می کوبد..؟
تا کجا باید رفت...
تا زچشمان سیاه مخفی شد..؟
"دوست'' دارم'''بروم،
اینهمه خاطره را از دل من بردارید
عشق را جای خودش بگذارید...
بگذارید به این خوش باشم...
که به قول سهراب؛
پشت دریا شهریست...
که درآن هیچ کسی تنها نیست...
خانه دوست فروریخت سرم...
آرزویم را دستی دزدید...
آبرویم را حرفی له کرد...
مانده ام عشق کجا مدفون شد...
به چه جرمی غزلم را خواندند...
به چه جرمی همه را سوزاندند...
''گله دارم سهراب''
دل من سخت گرفتست بگو...
هوس آدمها تا کجا قلب مرا می کوبد..؟
تا کجا باید رفت...
تا زچشمان سیاه مخفی شد..؟
"دوست'' دارم'''بروم،
اینهمه خاطره را از دل من بردارید
عشق را جای خودش بگذارید...
بگذارید به این خوش باشم...
که به قول سهراب؛
پشت دریا شهریست...
که درآن هیچ کسی تنها نیست...
- ۶۱۲
- ۲۹ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط