آقایِ دُکتر "آدَم حَتمَاً که نَبایَد کور باشَد تا از نَدی
آقایِ دُکتر "آدَم حَتمَاً که نَبایَد کور باشَد تا از نَدیدن رَنج بِبَرَد" آدَم میتوانَد دور باشَد.
دور بودَن میدانی یعنی چه آقایِ دُکتر؟
دوری از کوری به مراتِب بَدتَر و مُزخرَفتَر است
آدَم کور که باشَد حِس میکنَد؛
لَمس میکنَد،
بو میکنَد،
فَقَط نمیبینَد،
" وَلی آدَم وَقتی دور باشَد... !
اِی بابا...!
آقایِ دُکتر اینطوری نِگاه نَکن "، مُصیبَت که حَتماً نَباید سیل و زِلزله و جَنگ باشَد " بَعضَاً دِلتنگی از سیل بَدتر اَست ". سیل میآیَد و خَراب میکنَد و میبَرَد وَلی، دِل تَنگی میآیَد و خَراب میکنَد و نمیبَرَد پِدرسَگ... .
آقایِ دُکتر " گاهی شنیدنِ صدایِ این خانومی که بَد موقع میگویَد:"مُشترکِ موردِ نَظر در دَسترس نمیباشَد"
از آژیرِ قِرمز هَم بَدتر است.
چون دیگر پَناهگاهی نیست " گیریم باشَد " پَناهگاه که تَنهایی صَفایی نَدارَد...
بایَد یک عَزیزِ جانی باشَد تا بَغَلَش کنیم که نَمیرد ،
یا دَر آن لَحظه به جُز جانِ خودمان به فِکرِ جانِ او هَم باشیم...♡!
هَمهچیز که عِلمی نیست آقایِ دُکتر ، اَگر هَمه چیز عِلمی بود که اینهَمه چیزِ تُخمی در دُنیا وجود نَداشت"..
آقایِ دُکتر...
حالا نَسخه نَنویس شُما...!
نا اُمید نیستَم " فَقَط خواستَم دَر جَریان باشی..!
《حَتی دِلتنگیِ زیادَم میتونه باعثِ نِفرَت بِشه!
اینکه یه چیزیو هِی بخوای و هِی نَباشه..
دور بودَن میدانی یعنی چه آقایِ دُکتر؟
دوری از کوری به مراتِب بَدتَر و مُزخرَفتَر است
آدَم کور که باشَد حِس میکنَد؛
لَمس میکنَد،
بو میکنَد،
فَقَط نمیبینَد،
" وَلی آدَم وَقتی دور باشَد... !
اِی بابا...!
آقایِ دُکتر اینطوری نِگاه نَکن "، مُصیبَت که حَتماً نَباید سیل و زِلزله و جَنگ باشَد " بَعضَاً دِلتنگی از سیل بَدتر اَست ". سیل میآیَد و خَراب میکنَد و میبَرَد وَلی، دِل تَنگی میآیَد و خَراب میکنَد و نمیبَرَد پِدرسَگ... .
آقایِ دُکتر " گاهی شنیدنِ صدایِ این خانومی که بَد موقع میگویَد:"مُشترکِ موردِ نَظر در دَسترس نمیباشَد"
از آژیرِ قِرمز هَم بَدتر است.
چون دیگر پَناهگاهی نیست " گیریم باشَد " پَناهگاه که تَنهایی صَفایی نَدارَد...
بایَد یک عَزیزِ جانی باشَد تا بَغَلَش کنیم که نَمیرد ،
یا دَر آن لَحظه به جُز جانِ خودمان به فِکرِ جانِ او هَم باشیم...♡!
هَمهچیز که عِلمی نیست آقایِ دُکتر ، اَگر هَمه چیز عِلمی بود که اینهَمه چیزِ تُخمی در دُنیا وجود نَداشت"..
آقایِ دُکتر...
حالا نَسخه نَنویس شُما...!
نا اُمید نیستَم " فَقَط خواستَم دَر جَریان باشی..!
《حَتی دِلتنگیِ زیادَم میتونه باعثِ نِفرَت بِشه!
اینکه یه چیزیو هِی بخوای و هِی نَباشه..
۱۱۶.۱k
۲۵ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.