پارت سه

پارت سه
کوک ویو:
به اوجما گفتم که بهش قوانین رو بگه ولی دختر خیلی خوشگل بود خیلی(فهمیدی چقدر خوشگله)با جیمین و ته رفیتم توی حیاط
باهم حرف زدیم اینا
ات ویو:
رفتیم پایین توی آشپزخانه تا اوجما قوانین رو بهم بگه ولی اون پسره که نشسته بود
چقدر کراش بود وایییی(منظورش کوک بود)
پرش زمانی به یک ماه بعد:
کوک ویو:
یه ماه که ات اومده اینجا من واقعا عاشقش
شدم نمیدونم اونم منو دوست داره یا نه
کوک همینجوری توی فکر بود که یکی در زد
×کیه؟
~منم ارباب واستون قهوه آوردم
×بیا داخل
ات میره داخل
~بفرمایید
میخواست بره که کوک مانعش شد
×ات میخواستم یه چیزی بهت بگم
~بفرمایید
×ات من تو رو دوست دارم
~ارباب مست کردید
×نه خیلیم سر حالم
ات سریع فرار میکنه میره
×گیرت میارم تو مال منی
ات ویو:
سریع فرار کردم خونه‌ی مامانم و بابام که نمیتونستم برم کجا برم پس آها فهمیدم میرم خونه‌ی عمو جین(شخصیت جدید)
همین جوری که داشتم میرفتم بارون زد
شانس منه ها
۱۰دقیقه بعد:
ات ویو:
بلخره رسیدم خونه اش در زدم اومد درو باز کرد
جین: ات بیا تو سرما میخوری
~ممنون
دیدگاه ها (۱۱)

وایب آهنگ🛐🛐🛐

پارت چهار جین:چی شده ات~عمو مامان و بابام بهم گفتن برم کار ک...

کیا بیدارن

https://wisgoon.com/lisa_jeneeniفشاری چرا شدی

عشق چیز خوبیه پارت ۱۲ بادیگارد اومد بادیگارد : قربان فهمیدم ...

هنرمن کوچولوی من

پارت ۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط